کیوکو:هرکجا دوست داشتید برید

کیوکو:هرکجا دوست داشتید برید
از خونه زد بیرون یقه پیرهن مشکیشو که ۲ دکمه ی اول پیرهن بازن درست....استیناشم زد بالا و رگ های برجسته ی دست سفیدشو دوباره به نمایش گذاشت
کلیدای ماشین رو از جیب شلوار مشکیش درآورد و سوار ماشین شد...
ماشینو روشن کرد و با سرعت به سمت آدرسی که میساکی براش فرستاده بود حرکت کرد
بعد چند مین رسید...وقتی ماشین دم در خونه ی ویلایی بزرگ دوبلکس ایستاد....میساکی از در بیرون اومد و ماشین کیوکو رو دید
پیرهن مشکی که ۲ تا دکمه اولش باز بودن با شلوار مشکی به تن داشت
کیوکو از ماشین پیاده شد و رفت رو به روش ایستاد
لباساشون باهم ست بود
اما از نظر کیوکو این لباسا بیشتر میساکی میومدن...لعنتی چقدر جذاب شده
چطور میتونه اینقدر جذاب باشه...

کیوکو:لیدی من چقدر جذاب شده
میساکی:تو جذاب تر شدی
کیوکو:باید از نظر بانوی جذابم...زیبا بنظر بیام
میساکی لبخندی زد و بعد کیوکو در ماشین رو براش باز کرد

کیوکو:بفرما بیب
میساکی سوار شد و کیوکو در رو براش بست بعد هم خودش رفت و سوار ماشین شد....پدال گاز رو فشار داد و ماشین رو به حرکت دراورد