رمان

#رمان
#دختر_خوش_شانس
#BTS
#part:1۷

*ویو سارا*
تهیونگ که بطری رو چرخوند افتاد رو خودش و جونگکوک،تهیونگ میپرسید و جونگکوک جواب میداد

تهیونگ:جرعت یا حقیقت؟

جونگکوک:بیا اینبار حقیقت باشه

تهیونگ:اوکی پس بهم بگو اگه گوشی سارا میوفتاد دستت منو چی سیو میکردی خودتو چی سیو میکردی!؟

جونگکوک:خب خودمو بهترین عضو بنگتن سیو میکردم اما...

تهیونگ:نه بابا بهترین عضو بنگتن ...خب من چی؟

جین:یعنی چی بهترین عضو بنگتن مگهوما اینجا هویجیم؟

جونگکوک:هویج بودی که میخوردمت حیف هویج نیستی

جین:یاااااااا..یااااااا یعنی چی حیف

سارا:ادامه بدید دیگه

جونگکوک:خب تورو(رو به تهیونگ) خربزه بدبخت سیو میکردم

تهیونگ:چی؟چی گفتی؟خربزه بدبخت؟بیشعور خربزه بدبخت خودتی الان میام نشونت میدم

بعد همونطور که میدونید بلند شدن و کل خونه رو دویدن و گذاشتن رو سرشون
آخرش باهم افتادن رو زمین

تهیونگ:اووووف نگاه...جونگکوک...بعدا...حسابتو..میرسم(نفس زنان)

جونگکوک:هه...منم فقط..حقیقتو گفتم

سارا:یالا دیگه بیاید ادامه بدیم

تهیونگ:میبینم خوشت اومده

سارا:حوصلم سر رفته میخوام برم بخوابم پس زود بیاید

جونگکوک:خوب ضایع شدی

تهیونگ:ساکت شو و بلند شو

اره دیگه بعدش اومدن دوباره چرخوند و اینبار افتاد رو من و تهیونگ

تهیونگ:جرعت یا حقیقت

سارا:حقیقت

تهیونگ:فرصت خوبیه

سارا:تهیونگ اون سوالی که تو ذهنمه رو نپرس که نمیگم

تهیونگ:میپرسم خوبشم میپرسم

سارا:تهیونگ

تهیونگ:چرا گریه کردی؟چرا یهو حالت بد شد؟دلیل رفتار های بیش از حد سردت چیه؟

سارا:نمیگم

تهیونگ:نگی جریمه میشی

سارا:اونوقت چرا؟چه جریمه ای؟

تهیونگ:طوری رفتار نکن انگار تا حالا اصلا جرعت حقیقت با ی نکردی یا نمیدونی چیه
چونکه خودت حقیقت رو انتخاب کردی پس باید جواب سوال رو هم بدی ندی جریمه میشی
جریمه هم اینه که یک باید تا بالای کوه رو تو تنهایی بری،دو باید یک سطل آب روت بریزیم، سه باید کل خونه رو تمیز کنی اونم تنهایی

سارا:یک خیلی بیرحمی، دو من دوسال پیش اینکارا کارای روز مره ی من بودن و برام اصلا یک ذره هم سخت نیستن، سه منکه جرعت انتخاب نکردم که اینا رو بهم بگی

تهیونگ:واو!!!خلاصه نمیدونم اینا جریمن همینه که هست یا جواب سوال یا جریمه

سارا:جریمه

تهیونگ:یااااااااا

جونگکوک:اما تهیونگ

تهیونگ:تو ساکت میدونم میخوای چی بگی اما هیچی نگو
سارااااااااااااااا لطفا جوابمو بده نمیزارم بخوابی تا جوابمو بدی لطفااااااااااااا بگو دیگههههه

سارا:باشه،اما ی شرطی هست

تهیونگ:چی؟اما هرچی قبول

سارا:باید روت آب بریزم هرچقدر که دلم خواست

تهیونگ:ها؟چی؟چرا؟

سارا:چون دوست دارم

تهیونگ:چه بی‌رحم

سارا:یکم پیش بدتر از اینا رو بهم دادی بعد بهم میگی بی‌رحم واقعا بی انصافی

تهیونگ:ایش قبوله

سارا:افرین پسر خوب