عشق پولی پارت

«عشق پولی پارت۱۹»
ت همون لحطه هیون‌اومد و ت شرو کردی ب مک زدنش هیون همینجوری نکاتون میکرد و حتی ی قدمم نزدیک نمیومد و قطرات اشکاش اروم اروم میوفتادن زمین و بعد از چند دقیقه یهو جیمین داشت خودشو میکشید کنار و توعم خودتو کشیدی کنار بعد نگاش کردی و چشات گرد شد و دستاتو گرفتی دور دهنت و تاره فهمیدی چیشد و هیون همینچوری نگاتون میکرد بدون هیچ حرفی با اینکه خیلی بهتون نزدیک بودو تو دیدتون بود شما متوجه ی اون نشدین و اون خیلی ساکت و با سرعت رفت بیرون و خیلی شدید گریه میکرد
_بیا تظاهر کنیم هیچ اتفاقی نیوفتاده
+باباشه
_خدمتکار هیون کجاس؟
هیون اشکاشو پاک کردو اب زد ب صورتش اومد پیشتون قشنگ معلوم بود ک حالش گرفته بود شما فک کردین جینا یچیزی بهش گفته سری درسشو نوشت و رفت اتاقش و جیمینم تورو فرستاد ک بری پیش هیون ازش بپرسی ک چی شده
+(درزدی)میشه بیام تو
_بیا(سرد)
+ه.هیون خوبی؟
_اره مگ چیزی شده؟؟
+ن خوب ولی فک میکنم حالت خوب نیست اگه جینا چیزی بهت گفته برم خفش کنممم
_مگ برات مهمه؟؟؟
+اره هیون چرا برام مهم نباشی من بخاطر تو اینجام
_بخاطر من ن بخاطر حرف جیمین اصلا منو بیشتر دوست داری یا جیمینو؟؟
+معلومه تورو من بخاطر حرف جیمین اینجا نیستم من هیچ خسیم بهش ندارم
_پس چرا بوسیدیش(بغض کردع بودو خیلی مظلوم میگفت)؟
+چ‌چو.چون خب هیون من معذرت میخوام هیونن هیون منو ببخش هیون هیونننن
_برو بگیر بخواب فردا باید بریم مدرسه
هیون روی صندلی نشسته بود توعم هی از سروکولش میرفتی بالا و رو پاش میشستی و هی لپاشو میبوسیدی ولی محلت نداد توهم گفتی فردا دوباره میام نازتو میخرم....