سناریووو درخواستی 🤍🙌

سناریووو درخواستی 🤍🙌
من اینو گردن نمیگیرم بگم بهتون🫡

وقتی غیر عمدی می‌شینی رو پاشون یا به عبارتی می.مالی 😔😈


تام : یه نگاهی بهت میندازه *عزیزم میدونی کجا نشستی قشنگ رو جایی که باید بشینی 🙌 ا.ت : اتفاقی شد متاسفم تام : خب وقتی دلت میخواد بهم بگو ا.ت : واقعن اتفاقی بود
تام : جدی ؟ پس چرا آنقدر تکون میخوری؟ زود باش اعتراف کن ا.ت : چه گیری کردما
تام : عزیزم بگو دیگه الان چه بگی چه نگی ما میریم رو کار ا.ت : هییی روزگار😔😑


دراکو : آههه ا.ت دردم گرفت یه هشدار بده خب ا.ت : از قصد نبود متاسفم دراکو : تو که کار خودتو کردی بزار منم کار مو بکنم ا.ت : مردم دوس پسر دارن ماهم داریم😔دراکو : تو یه دونه خوبشو داری ا.ت : از چه نظر ؟دراکو : من هم پولدارم هم خوش قیافم هم کیوتم هم خانوادم خوبن هم .. ا.ت : باشه قبول دراکو : آفرین بیبی گرل 🥸🤝

متیو /تئو : تو رو ولدمورت به فکر کمر منم باش چه خبره هر شب هر شب ا.ت : غلط کردی بعدم از قصد نشستم که متیو /تئو : بله مشخصه از لباست مشخصه این چیه پوشیدی آخه ا.ت : بابا یه تاپه همش تو خونه هم آرامش نداریم متیو /تئو : من مظلوم نشسته بودم گیم میزدم تقصیر توعه الان من چجوری اینو بخوابونم ا.ت : من نمیدونم اصلنم حال ندارم خودت یه کاری کن مت/ تئو: هییی از دست تو گمشو تو اتاق تا بیام 🥸🤝

انزو /ریگی : بچه های پاکم ا.ت بیشور چیکار اینا داری آخه ا.ت : به تو چه شوهرمه
انزو /ریگی : آییی چه غلطی میکنییی ا.ت : نمیدونم انزو /ریگی: وقتی باید بشینی نمیشینی الآنم که نباید می‌شینی الان من چه غلطی کنم کمر برام نزاشتیییی طلاقت میدم میرم با پانسی ازدواج میکنم ا.ت : عزیزم تو غلط میخوری حالا هم بلند شو بریم اتاق انزو /ریگی :کرم از خودته به دامبلدور قسم میخورم یا تخت می‌کشنه یا کمر من ا.ت : کم غر بزن بیا دیگه انزو /ریگی: گمشو اتاق تا بیام 😑


یه زره سم شد قرار بود منحرفی بشه ولی خب دیگه سم شد 🥸🤝

لایک کنید عاها اگرم خوشتون نمیاد نخونید چرا گزارش میکنین آخه 😑؟
ماچچچ بهتوننن 🐍🍏