رمان " برای عشق انجامش دادم "

رمان " برای عشق انجامش دادم "
" I do it for love! "
part 4.

+ من و تو نه تا حالا جزیره جوجو رفتیم نه ساحل...
_ چی پس با کی.... یعنی ...‌من
+ دقیقا ! منم همین رو میخوام بدونم ! با کی !؟
_ من ... با تو ....
+ خفه شو ، آخرش که میفهمم
* قدم هاشو آروم به سمت دختر هدایت کرد *
_ اره بهتره خودم بگم ... با مشاورت
همون به اصطلاح دوستت !
+ از کی ؟
* الان دیگه دقیقا روبه روی چهره زیبا و بی احساس دختر ایستاده بود ... *
_ از کی با همیم؟ نیستیم ! باور کن فقط یه سفر اونم به اجبار خودش بود !
+ باشه. امروز میتونی زود تر بری !
* اون جا بود که مرد به مردن احساسات دختر نسبت به خودش یقین پیدا کرد و این برای شغل و اینده ی اون اصلا خوب نبود ! و لازم بود برای نجات دادن خودش از این فاجعه وارد عمل شه !*
خب بر گردیم به زمان حال یعنی یک ما بعد از این اتفاق ....
+ تمام سوابق رو بررسی کنید و بهم گزارش کنید !
.... : چشم خانم‌
فقط ...
+ فقط چی ؟
....: آقای چانگ اومدن دیدنتون و اجازه ورود میخوان
+ مثل همیشه بگو پرتش کنن بیرون
...: اما باید شرایط شون رو ببینید !
+ چرا اونوقت ؟
....: ببینید متوجه میشید قابل توضیح نیست !