مگه قرار نبود تا تهش با هم باشیم

مگه قرار نبود تا تهش با هم باشیم؟
مگه قرار نبود موفقیت همو ببینیم؟
مگه قرار نبود به بچه هامون بگیم ما اول خاله/دایی شونو پیدا کردیم بعد باباشون/مامانشون؟
مگه قرار نبود بچه هامون رفیق صمیمی بشن؟
مگه قرار نبود تو عروسی هم ساقدوش هم بشیم؟
مگه قرار نبود برای این تابستون برنامه های که داشتیمو اجرا کنیم؟
مگه قرار نبود هفته بعد همه باهم بریم بیرون؟چرا هفته بعد نرسید؟
مگه قرار نبود همه باهم یه کاری کنیم اون دو نفر به هم برسن؟
مگه قرار نبود.......
ما برای آخرین بار با هم بیرون رفتیم و حتی نمی‌دونستیم آخرین باره
مایی که شب و روز با هم حرف میزدیم و جزئیات روزمونو برای هم تعریف میکردیم
چرا یه دفعه غریبه شدیم؟چرا وقتی همو میبینیم به جای این که با ذوق بریم پیش هم جوری از کنار هم رد میشیم انگار نه انگار همو میشناسیم
یه بار برای آخرین بار با هم چت کردیم و جزئیات روزمونو برای هم گفتیم ولی هیچوقت فکرشم نمی‌کردم آخرین بار باشه
و خب قسمت جالبش اینه که حتی اگه دوباره مثل قبل برگردیم پیش هم
بازم مثل قبل نمیشه چرا؟
چون دیگه صمیمیت قبل وجود نداره
اره....
من انتظارم زیاده،نباید این انتظارو داشته باشم که مثل قبل بشیم
و خب زمان چیزیو که میگیره هیچوقت پس نمیده:)
غریبه ترین اشناهای من:)....