part

part ²⁰

ویو جیمین

همینطوری داشتم موهای ا.ت رو ناز میکردم یک دفعه صدای در شنیدم وقتی به در نگاه کردم و به تختم نگاه کردم فهمیدم یوری رفته بیرون
نگاهم رو از تخت گرفتم و دادم به ا.ت نمیدونم چرا این چند وقت وقتی میبینمش قلبم تند تند میزنه یا چرا انقدر روش حساس شدم
نکنه من عاشق شدم نه بابا پارک جیمین به خودت بیا
نمیدونم دست خودم نبود ولی همینطوری سرم بردم پایین و گونش رو بوسیدم و آروم لب هام رو از گونش جدا کردم و سرم رو ازش دور کردم
که یک دفعه به خودم اومدم
هی من چم شده وایی
همینطوری تو افکارم غرق شده بودم که صدای زنگ در رو شنیدم پس از روی تخت بلند شدم و راه افتادم سمت در و از اتاق خارج شدم و از پله های مار پیچ اومدم پایین و به سمت در حرکت کردم
رسیدم به در اعضا و یوری رو دیدم وایسادن که آقای لی رو دیدم رفتم جلو که آقای لی چشمش به من افتاد
آقای لی : جیمین پسرم خوبی بیمار کجاست
جیمین : ممنون طبقه بالا تو اتاق بیان تا نشون تون بدم از این طرف
آقای لی رو به طرف بالا هم راهی کردم و آقای لی وارد اتاق شد


(۱۵مین بعد)


من و اعضا همینطوری پشت در منتظر بودم که صدای در شنیدیم و آقای لی از اتاق اومد بیرون
جیمین : آقای لی حال ا.ت چطوره
آقای لی : ............




سلام بچه ها اینم از پارت ۲۰ امیدوارم خوشتون بیاد🌈🔮🌌
حمایت ها خیلی کم شده اگر کم تر بشه دیگه این فیک رو ادامه نمیدم😢🥺
تا پارت بعدی فعلا 🍷



#فیک
#سناریو
#کیم‌نامجون #کیم‌سوکجین #مین‌یونگی #جانگ‌هوسوک #پارک‌جیمین #کیم‌تهیونگ #جئون‌جون‌کوک #بی‌تی‌اس


○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○