عاشق یه مافیا شدم(part13)

عاشق یه مافیا شدم(part13)

*ا/ت ویو
_کوک این کی بود
+این دوست دختر قبلیمه بهم خیانت کرد
_اها
+اگه بازم اومد اینجا مزاحم شد به نگهبانا بگو ببرنش
_باشه
_کوک اگه من یه روز خیانت کنم چیکار میکنی
یهو دیدم خندید و گفت
+مثل جینا بهت رحم نمیکنم میفرستمت اون دنیا
_قرار نیست برم اون دنیا جون تا تهش باهاتم کوکیم
+امیدوارم همینطور که میگی باشه
_مطمئن باش
*سوم شخص
روز ها همینطور میگذشت و این دوتا زوج بیشتر عاشق هم میشدن و فکر میکردن جینا دست از سرشون برداشته ولی اشتباه فکر میکردن...
*ا/ت ویو
امروز جونگکوک گفت برم یه جا سوپرایز برام اماده کرده منم رفتم اونجا
همینطور که وایساده بودم یهو دیدم یکی از پشت بغلم کرده فکر کردم کوکه
لبخند زدمو وقتی برگشتم دیدم یه پسره که نمیشناسمش
هولش دادمو گفتم
_چیکار میکنی
:ببخشید خانم اشتباه گرفتم معذرت میخوام
_عیب نداره
:ببخشید خدانگهدار
هوففف خدارشکر کوک نیومد
*جینا ویو
٪افرین کارت خوب بود
:ممنون خانم
٪این پولو بگیر و برو
:مرسی خدانگهدار
گفته بودم روزگارتونو سیاه میکنم(پوزخند)
این عکسا وقتی برسه دست جونگکوک کارت تمومه هرزه کوچولو
*ا/ت ویو
دیدم جونگکوک نیومد
هوفف بهتره برم خونه
رفتم خونه دیدم جونگکوک روی مبل عصبی نشسته
_عه تو اینجایی
+ببخشید قرار بود کجا باشم
_مگه نگفتی بیا ..... میخوام سوپرایزت کنم
+من گفتم؟
_اره یه دسته گل فرستادی با نامه که اینو توش نوشته بود پایینشم زده بود از طرف عشقت
+کوش ببینم
رفتم گلو دادم بهش
_بیا ببین
+ولی من هیچی نفرستادم
_پس کی اینو فرستاده
+نمیدونم
_نکنه بابام بوده
+بابات که اینجارو بلد نیست
_اره درسته
+به کسی گفتی اینجایی؟
_نه به کی مثلا
+چمیدونم مثلا دوستات
_دوستام که پایینش نمینویسن از طرف عشقت
+هوفف نمیدونم بعدا پیداش میکنم
_باشه
ادامه دارد...
شرطا:
۷ لایک
من دستم درد گرفته
یه چند ساعت بعد میزارم بعدیو