باران خونP10 S2

ویو نامجون
سیع میکردم اعصبانیتم رو کنترل کنم ولی نتونستم بلند شدم و محکم گوشیمو کوبیدم به زمین که خورد شد از ترس داشت بهم نگاه میکرد
ا/ت: چرا دی .. دیوونه بازی میکنی؟
نامجون: چون دیوونم کردی چقدر دیگه باید نازتو بکشم
ا/ت: خیانت کار
نامجون: چی داری میگی تو؟{داد}
از جاش بلند شد و سمت کمد رفت یه چمدون بزرگ از تو کمد برداشت و شروع به جمع کردن لباساش کرد
نام: چیکار میکنی
ا/ت: میرم
نام:گ*وه خوردی
ا/ت: باشه
نام: ببین ا/ت از این که یه نفر جوابمو بده بشدت متنفرم
ا/ت: خب چیکار کنم؟
نامجون:بشین سر جات{سیلی محکم}

ویو ا/ت: گوشم سوت میکشید با سیلی که بهم زد روی زمین افتادم و نزدیک بود سرم بخوره به لبه شیشه میز کنار تخت ولی دستشو اورد و دور کمرم حلقه کرد، کشیدم بالا
نام: حالت خوبه{نفس نفس زنان}
ا/ت: اره بابا علیم اصلا سیلی که خوردم متوجه نشدم
نام: ببخشید دست خودم نبود
ا/ت: دیگه تمومه ولم کن اینقدر تقلا نکن که نگه هم داری حالم ازت بهم میخوره همیشه میدونستم سونگمین از تو بهتره

پرش دو سال بعد{ببخشید پرشام طولانیه اگه اینطوور نباشه باید تا فصل سه هم ادامش بدیم که خوب میدونم هیچ کدومتون حوصله ندارید دوستان فراموش نشه درخواستی ها فقط تا جمعه 30 اذر قبول میشه}