بعضی وقتا بشینیم رو به روی خدا...

بعضی وقتا بشینیم رو به روی خدا...
باهاش حرف بزنیم ...
خدایا سلام ...
منم بنده گنه کارت...😔
ببخشید که سرمو بالا نمی ارم ...
اخه خجالت میکشم ...
خدایا ...
هنوز یادم نرفته درست موقعی که مثل همیشه داشتی با مهربونی نگام میکردی گناه کردم ...
راستی وقتی دیدی دارم گناه میکنم چه جوری نگام کردی ؟
باغم ؟
ناراحت شدی از دستم ؟
خدایا دستمو که ول نکردی ...؟
خدایا میدونی که من بدون تو چقدررر تنهام چقدر بی کسم ...
اگه ولم کنی نابود میشما ...
اصلا اگه ولم کنی من هیچ میشم ...
شایدم وقتی دیدی دارم گناه میکنم سرتو چرخوندی نبینی منو ...
به خودت گفتی
-بر میگرده ... پشمون میشه ...
خدایا میشه ببخشی منو ...
درسته من بارگناهام سنگینه ...
اصلا مگه گناهی هست که در مقابل چشمای تو انجام بشه...
و گناه بزرگی نباشه ...؟
خدایا من پشیمونم ...
نکنه یه وقت قهر باشی ...
دلخور باشی ...
پشیمونم ...
نه از اون پشیمونیایی که فقط به زبونه
خدایا به خودت قسم دیگه سرمو سمت گناه نمی چرخونم...
تو فقط باش ...
تو بازم مثل قبل دوستم داشته باش...
خدایا وقتی که تو بخوای مرده زنده میشه ...
خدا
میشه دله مرده منو هم زنده کنی ...
خدایا خجالت زدم ...
قرار ما این نبود ....
قرار بود بیام زندگی کنم
یاد تو باشم
پا جای پای ادمای خوب بذارم ...
ولی من بدقولی کردم ...
خدایا این بنده بد قولتو که برگشته میبخشی ؟
😔 😔 😔 😔