پارت دهم فیک مافیای جذاب من:

پارت دهم فیک مافیای جذاب من:
@ببخشید اما یونا خانم حالشون خیلی بده و ما واقعا انتظار زنده موندن از ایشون نداریم
-الان یه هوش هستن ؟
@بله
+یونا یونا
؛خانم ات ٫اقا
-یونا فداکاریت رو فراموش نخواهم کرد و برای زنده موندت همه کار میکنم
؛ممنونم آقا ولی همین که تونستم دلیل زندگی شما رو سالم نگه دارم و به شما خیانت نکنم برام کافیه
-نه یونا تو باید بمونی
@اقای تهیونگ یه لحظه میشه بیاین
-بله؟
@ببینید یونا خانم در یک حالت میتونن زنده بمونن اونم اینه که بهشون کمی خون اهدا شه و گروه خونیشون oمنفی هست
-اه لعنتی من گروه خونیم بهش نمیخوره
+ولی مال من میخوره
-ات؟
+گروه خونی من دقیقا همینه و یونا برای زنده موندن بهم کمک کرد من بهش خون میدم هر چقدر که لازم باشه
-اما ات تو دوره ای که الان هستی نمیتونی خون بد.......
+من می‌خوام خون اهدا کنم
(این گروه خونی خودمه 😂)
@اقای تهیونگ وقتی نیست
-اه لعنتی باشه ولی مواظبش باشین
@چشم
+بیاین توی این اتاق
(خون رو از ات میگیرن و به یونا میدن)
-یونا تو زنده می مونی
؛این بخاطر شماست ممنون خانم
+خواهش می........
(ات وسط حرفش از حال می‌ره و میفته که تهیونگ میگیرتش)
-ات ٫ات خوبی چی شدی ؟
؛پریود نبودن؟٫قندشون افتاده
-او آره راست میگی
@خوبن چیزی شون نیست فقط خون بدشون خیلی پایین اومده باید مواد مغذی زیاد بخورن و عدس و پشته خیلی بدرد بخورن‌(چقدر من از این دو ماده غذایی بدم میاد و همیشه بهم میگن خونسازه بخور 🫡)
@همه حالشون خوبه من دیگه میرم
-بله بفرمایین آقای دکتر
+ته.....
-جانم عزیزم بهوش اومدی ؟
+خوبم میشه از روی مبل بلند شی؟ می‌خوام برم روی تخت
-خودم می‌برمت
+نمیخ........
(ات رو برآید استایل بغل می‌کنه و می‌ره میذارتش روی تخت و تهیونگ میخواد بره که ات میگه )
+میشه نری ؟
-چرا؟. می‌خوام برم پیش یونا
+من میترسم وقتی خوابیدم میشه کنارم بمونی ؟
-قربونت برم باشه کی از تو مهمتر؟
+میشه بیای بغلم و بزاری تو بغلت بخوابم
-چی شده اینقدر مهم شدم برات؟
+نمیخوام پیش کس دیگه ای اینکارو انجام بدی
-به یونا حسودیت شده؟
+آره یکم
-حسود کوچولو من تو رو خیلی دوست دارم تو عشق منی
(تو بغل هم میخوابن تا صبح )
+تهیونگ بیدار شو
-چیشده عزیزم
+ملافه خونی شده تو هم یکم خونی شدی
-اشکال ندارع آروم باش
+ببخشید متاسفم
-گریه نکن گریه نکن چیزی نیست
(ات آورم میشه و دوتایی میرن پیش یونا )
-خوبی یونا؟
؛بله آقا
+من یه لحظه برم بیرون
(ات می‌ره بیرون و یه سری کار های خانومانه در پریودی انجام میده و برمگیرده که میبینه تهیونگ و یونا هم رو بغل کردن )
+تهی......ونگ؟
-بله عزیزم
+چجوری وقتی یه دختر دیگه رو بغل کردی به من میگی عزیزم
-چی ؟؟؟ بغل؟
+طرفم نیا دستم نزن برو گمشو پیش همون یونا