*

*
* .
رختها را توی #آفتاب پهن کردم،
گوشی ام را گذاشتم روی پیشخوان آشپزخانه و موزیک پلیر را باز کردم و خیالم راحت است که حین انجام کارهای خانه کلی #مداحی خوب برای شنیدن هست...
ایستاده ام به شستن میوه‌ها ، یادم می آید ، صبح بعد از نماز ،وقتی که دوباره خوابم برد ، صدای چیزی ،#خواب نازم را ربود ، چشمهایم را باز کردم ، اما #همسرم در جای خویش نبود ، و همچنان صدا می آمد و من از سر خستگی مدوام روزهای پیشین دوباره جان به خواب سپردم ، صبح وقتیکه #بیدار شدم
صبحانه آماده بود و لوستر پذیرایی از تمیزی برق میزد و همسرم مهربانانه گفت : صبح که از صدای بهم خوردن گوی های لوستر اذیت نشدی؟
و من ،متحیرانه #نگریستمش ، در کجای این زندگی باید به دنبال #عشق گشت؟
چقدر باید عمر را هدر داد تا عشق را پیدا کرد؟
آیا عشق همین کارهای پر از #دوست_داشتن همسرم نیست؟؟؟
...
#عشق همیشه با ماست ، فقط کافیست ،#نگاه #احساسمان را زیبا کنیم..... #زندگی جریان دارد....
*
*
و امروز #سالگرد عهدیست که با #او بستم.....
*
*
#همسرانه__طور نوشت :

بی شک هزاران #فرشته در تو مأوا دارند، وگرنه آدمی و این همه #مهربانی ؟؟؟
*
*
#بی_عشق_زندگی_مباد
#دوستت_دارم
#من_عشق_میپاشم_مهر_درو_میکنم #ای_عشق_چه_میکنی_با_این_دل_علیه_السلام_ما
#عشق_بی_واژه_منتظر_ماست
#همسر_یعنی_همسفر_تا_بهشت
#من_از_زیر_چتر_محبت_تو_بیرون_نمیام
#فتو_بای_می
#حجاب_در_کنار_عشق
#شروع_سیزدهمین_سال_ازدواج :))