(تاریکی)

(تاریکی)
P1
_هیچ کدومشون رو زنده نزارید،کودن به سرشون شلیک کن وگرنه دوباره زنده میشن یکم از اون مغز تو خالیت استفاده کن.
ا.ت ویو
درد،درد داره،سرم درد میکنه.با هر سختی که شده روی پاهام وایسادم،کل برادر خواهرام غرق خون بودن نزدیک ده بار به سرشون شلیک شده بود،اون زنیکه هرزه هممون رو به کشتن داد همه جز من مرده بودن
+خانم هیچ کس زنده نمونده همشون مردن
_خوبه از این خراب شده میریم.
(نیم ساعت بعد)
پاهامو روی برف میزاشتم،حس سوختن رو بهم میداد،انقدر راه رفتم تا یه جاده پیدا کردم
وسط جاده وایساده بودم که صدای یه ماشین
پشت سرم شنیدم سرعتش خیلی بالا بود
درست از کنار انگشت کوچیکه پام رد شد
یکم اونور تر بودم هم راننده هم خودم مرده بودیم...