پارت

پارت ۳۳
مدرسه وارثان


جونگ کوک: چرا میخواستی پاکش کنی
لنی خب چون رژی شد بود
جونگ کوک : ولی نمیشه
لنی:آخه.....
جونگ کوک آخه ندار
لنی اما
جونگ کوک اما هم نداره
لنی باشه پس ادامه فیلم رو بزارم
جونگ کوک اره

ویو جونگ کوک
داشتیم فیلم میدیدم که یهو یه صحنه ترسناک اومد بد هم لنی ترسید و افتاد تو بغل من وقتی که از هم جدا شدیم دیدم که جای لب لنی روی سینه ام هست خیلی کیوت و در ای نهِ حال هات و جذاب لنی خواست پاکش کنه نزاشتم خیلی دوسش دارم (بدش هم همون اتفاقاتی که پارت پیشش افتاد)
وقتی داشتیم ادامه فیلم رو میدیدم یه لحظه نگاهم خورد به لنی خورد چاک سینه اش معلوم بود خیلی وسوسه کننده بود ولی جلوی خودمو گرفتم بد از اون ادامه فیلم رو داشتیم نگاه میکردیم که یهو یه جن ضاهر شد هم من هم لنی ترسیدیم

ویو راوی
لنی و کوک داشتن ادامه فیلم رو میدیدن که یهو یه جن ضاهر شد لنی و حونگ کوک هر دو ترسیدن لنی افتاد داخل بعل کوک و چشماشو بست که یهو هر دو از مبل افتادن . بد از اینکه صحنه ترسناک گذشت
لنی گذشت
جونگ کوک اره
لنی آخیش
جونگ کوک خوبی
لنی اره تو چی
جونگ کوک اره
لنی اومد بلند شه و دستشو فشار داد رو یه جایی(منحرف های عزیز بله درست فکر کردید) بد اومد بلند شه که دستش لیز خورد و دوباره همون اتفاق
جونگ کوک حواست باشه دستتو کجا میزاری
لنی که تازه دو هزاریش افتاده بود دستشو کجا گزاشته
لنی ببخشید حواسم نبود (خجالت)
جونگ کوک ........
لنی یه نگاه به سرتاپای کوک انداخت و دید داره از جاش درمیاد
لنی کوک
جونگ کوک خودت فقط میتونی آرومش کنی
لنی اما....
حرفش با بوسه کوک قطع شد
______________________________
بچه اا امشب دو یا سه پارت میزارم ول حمایت کنید دیگه و اینکه من اسمات نمینویسم
#فیک_تهیونگ #فیک_جونگ_کوک #فیک_از_جونگکوک #فیکشن #رمان_از_بی_تی_اس #رمان_تهیونگ #چندپارتی #تک_پارتی #فیکشن #فیک