Your love

......... Your love..........

Part:8

ا/ت:باشه باشه قورتم دادی خب گفتی که
لینو:بگو دیگه
ا/ت:عیبابا چقدر عجله میکنی

ویو لینو :
اعصابم به هم ریخته از سر عصبانیت نفسی بیرون دادمو گفتم
لینو:نمیخوای بگی نه؟
ا/ت:هی هی لینو باشه الان میگم گفتی عاشقمی از اینکه پسرا دورم باشن بدت میاد و حرصت میگیره
بعد شنیدن تک تک این کلمه ها ب خودم لعنت میفرستادم واییی خدای من الان چیکار کنم نباید باور کنه
لینو:خودت میدونی ک مست بودم و وقتی مستم نمیدونم چی میگم بهتره خودتو درگیرش نکنی همش چرت بود. زدم تو ذوقت ن؟ واقعیته
ا/ت:مسخره واقعی هم بود قبول نمیکردم فکر کردی ازت خوشم میاد؟ حالا هم میتونی بری بیرون میخوام لباسمو عوض کنم

ویو ا/ت:
لینو رفت پایین دختر تو چقدر ساده ای اخه امکان نداره لینو عاشقت باشه اسکل با خودت چی فکر میکنی طرف از تو متنفره همین ک باهات حرف میزنه باید خدارو شکر کنی
~~

لباسامو عوض کردم رفتم پایین فکر کنم مامانمو کریس رفتن بیرون
ی نودل برداشتم درست کردم و خوردم رفتم تو گوشیم ک یهو یادم امد شیر اب دستشویی بعد مسواک نبستم(ا/ت🤣)با سرعت دویدم ک رو پله ها پام پیچ خورد افتادم پایین
ا/ت:اخخخخخ لینو

ویو لینو:
سرم تو گوشی بود ک دیدم ا/ت صدام میکنن برگشتم دیدم رو پله ها افتاده یاخدا سری رفتم سمتش بلندش کردم براید استایل بغلش کردم همیجوری داشت گریه میکرد
لینو:انقدر گریه نکن چیزی نشده ک داری خودتو میکشی
ا/ت:درد دارم خب لینو اییییییی (با گریه)
هوفی گفتمو بردمش رو تخت گذاشتمش ی مسکن بهش دادمو باهاشو ماساژ دادم
10 دقیقه ای میگذره همونطور ک داشتم پاهاشو ماساژ میدادم سرمو اوردم بالا
دیدم خوابش برده
چ قیافه کیوتی ب خودش گرفته ناخداگاه بعد چند سال از قبلم لبخندی زدم اون دختر معجزم کرده نمیتونم ازش
دست بکشم رفتم نزدیکش بوسه ای ب لباش
زدمو................


The end...........
شرایط پارت بعد:30 تا لایک
تعداد پارت :14
نظرتو نمیگی؟ 🥺
کم نوشتم ولی بیشتر از این نمیتونستم بنویسم ببخشید🙂🥺