/
2
اسلاید بعد استایل ات برای خونه کوک
اسلاید بعد استایل ات برای خونه کوک
فریبp11
3هفته بعد
ویو کوک
چند وقته ات رو ندیدم و یجورایی دلم تنگ براش شده متوجه شدم که بهش احساس دارم ولی دقیقن چه احساسی نمیدونم دیگه نتونستم تحمل کنم وگوشیم رو برداشتم به ات زنگ زدم بعد چند بوق برداشت
_سلام جونگ کوک شی صبحت بخیر
_سلام ات شی صبح شمام بخیر
_منم میخواستم بهت زنگ بزنم
_چرا
_برای چند روز بعد میخوام ترو با اعضا و پارتنراشون دعوت کنم به هاوایی باهم بریم البته نمیدونم قبول میکنین یا نه
_ خب من که میام برا اعضا هم که میخواین امشب بیاین خونه من؟ اعضاهم قراره بیان خودتون بگید بهشون
_اوکی میام ساعت چند؟ _8 شب
_اوکی پس فعلا
گوشی رو قطع کردم و مثل جت از جام پا شدم تا خونرو تمیز کنم برم حموم و.....
ویو ات
از چیزی که فک میکردم زودتر بیشتر دارم بهش نزدیک میشم
*خانوم برنامه هاتون رو برا عصر کنسل کنم؟
_نه همین الان میریم برسیم به همشون که تا عصر تموم شن بدو بریم *چشم
ویو ساعت 6 عصر
_وای پدرم در اومد اقای چانگ گوشیم بده *بفرمایید
_سلام جونگ کوک شی میشه لوکیشن تون رو بفرستید برام(پیام میده)
_سلام ات شی بله حتما
ماشالله همچنان تو همون عمارت شه اقای چانگ میرم اماده شم ماشینو حاظر کن و ببرتم اونجا ماشینو بزار تو پارکینگ و خودتم برگرد شب خودم میام
*چشم
اقای چانگ رفت منم رفتم ی دوست سریع گرفتم و رفتم طبقه ای که لباسام اونجاست بعد دو ساعت گشتن ی لباس راحتی پوشیدم ی میکاپ ملایم انجام دادم و رفتم سمت پارکینگم سوار ماشین شدم و رفتم سمت ادریسی که کوک فرستاده
ویو خونه کوک
🐨عزیزم با اون خرس پیر بحث نکن بیا پیشم
🐱خرس پیرو با من بودی
چی وا:نه پس با من بود
دینگ دونگ(صدای در)
🐯کیه همه که اینجان
_سلامممم منم تهیونگ شی
🐱🐨🐹🐯🐿🐥ات شی!!!!
(بچه ها بعضیا اومدن گفتن فیک جالب نیس و بالا پایینی نداره چون هنوز به قسمت اصلی فیک نرسیدیم و حمایتا کم شده فیک خیلی جالب و باحالیه لطفا حمایت کنید اگه لایکای این فیک به ۵۰ برسه و و کامنتاش هم به ۵۰ ادامشو میزارم و ی فیک درخواستی هم مینویسم)
فریبp11
3هفته بعد
ویو کوک
چند وقته ات رو ندیدم و یجورایی دلم تنگ براش شده متوجه شدم که بهش احساس دارم ولی دقیقن چه احساسی نمیدونم دیگه نتونستم تحمل کنم وگوشیم رو برداشتم به ات زنگ زدم بعد چند بوق برداشت
_سلام جونگ کوک شی صبحت بخیر
_سلام ات شی صبح شمام بخیر
_منم میخواستم بهت زنگ بزنم
_چرا
_برای چند روز بعد میخوام ترو با اعضا و پارتنراشون دعوت کنم به هاوایی باهم بریم البته نمیدونم قبول میکنین یا نه
_ خب من که میام برا اعضا هم که میخواین امشب بیاین خونه من؟ اعضاهم قراره بیان خودتون بگید بهشون
_اوکی میام ساعت چند؟ _8 شب
_اوکی پس فعلا
گوشی رو قطع کردم و مثل جت از جام پا شدم تا خونرو تمیز کنم برم حموم و.....
ویو ات
از چیزی که فک میکردم زودتر بیشتر دارم بهش نزدیک میشم
*خانوم برنامه هاتون رو برا عصر کنسل کنم؟
_نه همین الان میریم برسیم به همشون که تا عصر تموم شن بدو بریم *چشم
ویو ساعت 6 عصر
_وای پدرم در اومد اقای چانگ گوشیم بده *بفرمایید
_سلام جونگ کوک شی میشه لوکیشن تون رو بفرستید برام(پیام میده)
_سلام ات شی بله حتما
ماشالله همچنان تو همون عمارت شه اقای چانگ میرم اماده شم ماشینو حاظر کن و ببرتم اونجا ماشینو بزار تو پارکینگ و خودتم برگرد شب خودم میام
*چشم
اقای چانگ رفت منم رفتم ی دوست سریع گرفتم و رفتم طبقه ای که لباسام اونجاست بعد دو ساعت گشتن ی لباس راحتی پوشیدم ی میکاپ ملایم انجام دادم و رفتم سمت پارکینگم سوار ماشین شدم و رفتم سمت ادریسی که کوک فرستاده
ویو خونه کوک
🐨عزیزم با اون خرس پیر بحث نکن بیا پیشم
🐱خرس پیرو با من بودی
چی وا:نه پس با من بود
دینگ دونگ(صدای در)
🐯کیه همه که اینجان
_سلامممم منم تهیونگ شی
🐱🐨🐹🐯🐿🐥ات شی!!!!
(بچه ها بعضیا اومدن گفتن فیک جالب نیس و بالا پایینی نداره چون هنوز به قسمت اصلی فیک نرسیدیم و حمایتا کم شده فیک خیلی جالب و باحالیه لطفا حمایت کنید اگه لایکای این فیک به ۵۰ برسه و و کامنتاش هم به ۵۰ ادامشو میزارم و ی فیک درخواستی هم مینویسم)
۴.۹k
۲۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.