من ماهت میشم تو خورشیدم🙃🤍🐾

من ماهت میشم تو خورشیدم🙃🤍🐾
پارت۲۲
پانیذ:وای سرده*لرزش*
رضا:بیا بغلم گرم شی
پانیذ:باشه*کیوتو لرزش*
رضا:اخیش منم گرم شدم
دیانا:وای سرم وای وای وای
ارسلان:چیشد دیا دیا دیا؟؟؟؟؟ دیاااااااا از هوش رفتتتتتتتت*گریه😭*
پانیذ:ببخشید ولی....
ارسلان:ولی چیییی....
پانیذ:یه ساعت پیش دبانا بهم گفت حالم خوب نیست یه دارو بش دادم خب شد ولی الان نمی دونم چرا اینجوری شد
ارسلان:خب باید بهم میگفتیییی*داد*
رضا:هوی خر سر پانیذ داد نزن
ارسلان:دست خودم نیستتتتتت*عصبانی گریه*
رضا:دیگه اینقد عصبانییی
پانیذ:بسه بابا دیانا یکی به فکر دیانا باشهههه اهااااا راستی من همیهش چندتا دارو محض احتمال تو کیفم دارم
ارسلان:بدووو بیارررر
پانیذ:باشه*تند تند*
پانیذ:اومدم اب هم اوردم ارسلان سرشو بگیر بالا
ارسلان:بیا بدوووو
پانیذ:اها خوردش
ارسلان:هوفف
دیانا:هههه ههه ههه ههه ههه*هست یارو حسه نفس نفس میزنی*
ارسلان:خوبی نفسمممم چرا یهو از هوش رفتییی
دیانا:ا..ر..س..ل..ان
ارسلان:جونم جونم چیشده
دیانا:ح..ا..ل.م خ..وب نی..س..ت
ارسلان:الهی من بمیرممم
پانیذ:نگران نباش فدات یه قرص بهت دادم الان خکب میشی
رضا:قربونت برم که اینقد به فکر بقیه هستی
پانیذ:🙈💗
رضا:بیا بغلم
پانیذ:وای سردههههه
رضا: الان برات پتو میارم