حقیقت پنهان🌱
حقیقت پنهان🌱
part 59
رضا: متین توعم بیا پیش نیکا بشین
نیکا:😐😐
متین: 😐😐
رضا: وا چرا اینجوری نگام میکنید بشینین حالا شروع میشه عاااا
متینیکا: اوک
دیانا: من میخوام برم اون جلوی جلو
ممد: خانم کوچولو نمیتونی که
دیانا: چراااا
ممد: اخه تنهایی که نمیشه بری اونجا اونم توو
دیانا: مگه من چمه؟؟
ممد: چیزیت نیست ولی خب چون دختری... سبک وزنی.... بالاخره نمیشه الان مسئول ایناعم همینو بت میگع
دیانا: ولی من دوس دارم برم اون بالا
ارسلان:خب منم باهات میام اون بالا که تنها نباشی و مسئول اینجا دعوات نکنع
دیا: مرسییییی
ارسلان:*با دیانا رفتیم اون بالا نشستیم*
..............................
نیکا: وای خیلی خوب بووووود
متین: خوبه میترسیدی تو
نیکا: اخه میدونی چن سال بود نیومده بودم شهربازی
رضا: سرگیجه دارم😐
پانیذ: منم همینطور
دیانا: وای پس اگه جای ما بودید چی میگفتید
ممد: کلا خیلی تند میرفت
part 59
رضا: متین توعم بیا پیش نیکا بشین
نیکا:😐😐
متین: 😐😐
رضا: وا چرا اینجوری نگام میکنید بشینین حالا شروع میشه عاااا
متینیکا: اوک
دیانا: من میخوام برم اون جلوی جلو
ممد: خانم کوچولو نمیتونی که
دیانا: چراااا
ممد: اخه تنهایی که نمیشه بری اونجا اونم توو
دیانا: مگه من چمه؟؟
ممد: چیزیت نیست ولی خب چون دختری... سبک وزنی.... بالاخره نمیشه الان مسئول ایناعم همینو بت میگع
دیانا: ولی من دوس دارم برم اون بالا
ارسلان:خب منم باهات میام اون بالا که تنها نباشی و مسئول اینجا دعوات نکنع
دیا: مرسییییی
ارسلان:*با دیانا رفتیم اون بالا نشستیم*
..............................
نیکا: وای خیلی خوب بووووود
متین: خوبه میترسیدی تو
نیکا: اخه میدونی چن سال بود نیومده بودم شهربازی
رضا: سرگیجه دارم😐
پانیذ: منم همینطور
دیانا: وای پس اگه جای ما بودید چی میگفتید
ممد: کلا خیلی تند میرفت
۷.۶k
۰۳ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.