خب بیو این بنده خدا

خب بیو این بنده خدا

اسم : کورنا
فامیلی : ریکاوا
لقب : کارین
سن :
هم سنه مایکیه 😐
قد : ۱۵۸
خانواده :
پدر : مرده
مادر : مرده

افرادی که اونو از پرورشگاه نجات دادن :
خانواده ی سانو
شینچیرو سانو
اما و ایزانا
مانجیرو سانو
ساتورو سانو
کیومی سانو

مشخصات : موهای دو رنگه قرمز و مشکی چشم سبز

تایپ شخصیتی : istp

دوستان صمیمی : شینچیرو_ اما _ کیومی _ ساتورو میا _ کیومی _ هینا_ میتسویا _چیفویو

عضو گنگه : اولا بخاطره مایکی میره تومان و وقتی تومان از هم میپاشه وارد هیچ گنگی نمیشه و بعد یه مدت ساتورو میبردتش توی گنگ خودش

شیپ : مانجیرو(مایکی)

علایق : قهوه_موتور سواری توی شب_ تصویره ماه روی دریا_ تمرین کردن با مایکی و ساتورو _ رنگ سیاه

تنفرات : افرادی که برن روی مخش


شغلش : هکری _ خیاطی ( کنار میتسویا کار میکنه)

نوع حمله : با پا حمله میکنه و نوع حملش مثله مایکیه ولی زیاد پیش نمیاد با دستش حمله کنه مگر به هدف کشتن

وقتی شینچیرو اونو از پرورشگاه اورد گزاشتش پیش مایکی و ساتورو و اما تا باهم تمرین کنن و چون توی ورزشای رزمی استعداد داشت زود یاد گرفت و ضرباتش قوی بود و بعد یاد گیریش رفت ورزشای رزمی دیگه رو یاد گرفت

گذشته : وقتی ۵ سالش بود پدرش بهش تج.اوز کرد و به زور تونست از دسته پدرش فرار کنه و بره پیش مادرش مادرشم بعد اومدنه پدرش باهاش دعوا کرد و وقتی پدرش به سر مادرش شیشه ی بطری زد و اونو کشت از داخل اشپز خونه یه چاقو برداشت و پدرش رو هم کشت و رفت و به پلیس زنگ زد و تا پلیسا بیان رفت پیش جسد مادرش دراز کشیده و دسته مادرش رو روی صورتش گزاشت و بعد اومدنه پلیسا بردنش یه پرورشگاه روانی تا درمان شه و چند بار از اونجا فرار کرد و اخرین بارش که فرار کرد موقعی بود که به شینچیرو برخورد کرد و اون روز شینچیرو برنامه ی گرفتنش از پرورشگاه رو چید و موفق شد و بردش خونه ی خودشون و با اونا زندگی کرد ولی به عنوان هم خونه ای و دوست با اونا بود اولا مایکی اذیتش میکرد ولی بعد اینکه زود تر از مایکی تونست مبارزه رو یاد بگیره از اون روز باهم دوست شدن و با هم کنار اومدن



#اوسی
#بیس
#ارت
#توکیو_ریونجرز
#مایکی
#ساتورو
#شینچیرو