پارت ۵۶ زندگی با بی تی اس

پارت ۵۶ زندگی با بی تی اس
اعضا وضعیت رو مرتب کردن اومدن پیشم وایسادن
اعضا سلام کردند
تا خواستم برا مامان بابام ترجمه کنم . خودشون به کره ای شروع به صحبت کردن
من : چی شماها کره ای کی یاد گرفتید
مامانم : خب تو این یه سال و نیم که نبودی کره ای یاد گرفتیم
بابام : تازه زبون های دیگه ای مثل انگلیسی، المانی، فرانسوی، چینی، ژاپنی، هندی، اسپانیایی و........ یاد گرفتیم
من : فک کنم فقط من اضافه بودم، کاش زود تر میومدم
مامانم : زر نزن خفه شو پدرسگ
کوک زد رو شونم و گفت
کوک : غصه نقول بیا شیر موز بقول
بابام : راستی نامزدت کدومه
من : جینه
مامانم : جین کدوم بود
بابام : اینه ؟ ( اشاره به نامجون)
من : نه این نامجونه.
مامانم : این یکیه؟ ( اشاره به شوگا)
من : نه این شوگاعه
بابام : اینه دیگه؟ ( اشاره به جیهوپ)
من در حالی که دستمو کوبوندم تو سرم : نه جیهوپه .
مامانم : اینه دیگه شک ندارم ( اشاره به جیمین)
من : نههههههه این جیمینه
بابام : این یکیه دیگه مگه نه ( اشاره به تهیونگ)
من : تهیونگهههههههههه
مامانم : پس اینه
من : این جونگ کوکهههههه. .
بابام : پس کیه نامزدت
جین ( با بغض) : منم