پارت ۱۳ فیک جونگکوک

پارت ۱۳ فیک جونگکوک
( ازدواج اجباری مافیایی)


سریع یه لباس پوشیدم سوار ماشین شدم رفتم سمت هتل
یعنی میخواد با کوک چیکارکنه نکنه الکی باشه
با هزار تا فکر و خیال بالاخره رسیدم از یکی از کارمند ها کارت اتاق رو گرفتم سوار آسانسور که شدم صدا پیامک گوشیم اومد وقتی باز کردم باز اون ناشناسه بود
*میدونستم میای جئون یورا*
یعنی میدونه من تو آسانسورم ولی اون نمیدونه من هیچ وقت بدونه اسلحه جایی نمیرم ( پوزخنده )
فلش بک
داشتم از خونه میرفتم بیرون که یادم افتاد اسلحه مو ور نداشتم همه جای اتاق رو گشتم وای نه خونه جیمین گذاشتمش از اتاق اومدم بیرون چشمم به یه اتاق که رنگش قرمز بود افتاد
یورا : حتما یه چیزی اونجا هست
رفتم سمت دستگیره در ولی قفل بود
الان چیکار کنم
شاید تو اتاقش باشه رفتم تو اتاق کارش رفتم سمت یه کشو توس دو تا کلید بود دوتاشو ورداشتم رفتم سمت اتاق قرمز اولش باز نشد ولی دومیش باز شد رفتم تو پر از جسد بود
ولی اهمیتی ندادم آخر اتاق یه کماد بزرگ بود رفتم سمتش در شو باز کردم پر اسلحه و وسایل شکنجه بود یکی از اسلحه هارو ورداشتم گذاشتم تو جیبم از اتاق اومدم بیرون ققلش کردم کیلیدو گذاشتم سرجاش از خونه رفتم بیرون
پایان فلش بک
رفتم سمت اتاق شماره ۲۶


پایان پارت ۱۳
شرط ۲۷ لایک ۲۳ کامنت ۷ فالو