بی پایان

وانشات از جیمین
لایک یادتون نره(◍•ᴗ•◍)❤

دلت گرفته بود...
روی شن های نرم ساحل قدم میزدی که جیمین رو دیدی به سمتش دویدی و گفتی
* سلاممممممم
+ سلام
* اینجا چیکار میکنی؟
+ حالم خوب نیست
*پس مثل من دلت گرفته
+اره ولی تو چرا دلت گرفته
* مهم نیست
+ خیلیم مهمه
* چرا؟
+ چون.... چون که تو .....
* من چی؟
+ تو .....
* دیدی من هیچی نیستم
+ نه ا/ت تو خیلی برای من مهمی
* نمیدونم راستی چرا دلت گرفته؟
+ از دنیا خسته ام
* چرا؟
+ از ادما ....
از اتفاقای تکراری...
هیچ تغییری تو زندگی من نیست
* هیییی جیمین اینطوری نگو
+ حقیقته
* جیمینننن تا منو داری غم نداری
و بهش لبخند زدی
+ گاهی وقتا حتی تو هم نمیتونی کاری کنی ا/ت
* شاید از نظر تو من کاری نتونم بکنم اما قول میدم تمام تلاشمو بکنم تا بتونم حالتو خوب کنم.
+ ممنون
و لبخند مصنوعی بهت زد
* جیمین اذیت نکن دیگه بخند قول میدم خودم حالتو خوب کنم قول میدم
+ با تمام وجودم میپذیرمت
و بهت لبخند زد و توعم دستشو گرفتی و محکم فشار دادی و دوباره گفتی
* قول میدم
.
.
.
الان دو سال از قولی که دادی میگذره و هنوزم هر روز میری پیش جیمین و با خودت کتاب میبری و براش میخونی
* سلام جیمین
لبخند میزنه و میگه
+ سلام ا/ت
* خب امروز قراره چیکار کنیم؟
+ کتاب بخونیم؟
* نه
تعجب میکنه و میگه
+ مگه ما هر روز کتاب نمیخوندیم؟
* چرا میخوندیم
+ پس....
نزاشتی ادامه حرفشو بزنه و گفتی
* مگه قرار نشد کاری کنم روزات تکراری نشه؟
+ خب اره
* پس باید به قولم عمل کنم خب حالا اماده شو میخوایم بریم دریا
+ دریا؟
*اره همون جا که بهت این قولو دادم
راستش از اون موقع حال جیمین خیلی عوض شده بود الان فقط میخندید و هیچوقت نمیگفتم که از زندگی خسته ام و این تورو خیلی خوشحال میکرد
* خب آماده ای؟
+ اره بریم ا/ت
و راه افتادین جیمین ماشین رو میروند
بعد از ۱۵ دقیقه به ساحل رسیدین
+ بیا بریم
* بریم
و از ماشین پیاده شدین و رفتین کنار دریا درست همون جایی که تو قول دادی تا کاری کنی زندگی جیمین عوض بشه
+ ا/ت ازت ممنونم
* من فقط به قولم عمل کردم
+ یادته بهت گفتم تو یه چیزی تو زندگی من هستی ولی نگفتم چی؟
*اره
+ خب اونموقع نمیدونستم چه نقشی تو زندگیم داشتی ولی الان میدونم
* خب الان چه نقشی تو زندگیت دارم
انتظار داشتی بگه یه همدم ولی اون گفت
+ تو دنیای منی ا/ت
و خودشو بهت نزدیک کرد و آروم صورتش رو نزدیک صورتت اورد و لبات رو بوسید
+ ا/ت خیلی دوست دارم مرسی که هستی
* جیمین تو خیلی دیوونه ای
و اینو گفتی و خنده بزرگی کردی.
+ چون عاشقتم دیوونه ام؟
* نه خیر من به هر کسی اجازه نمیدم وارد قلبم بشه
+ یعنی الان توعم...
* اره منم دوست دارم
و بغلش کردی
و کنار هم تو ساحل نشستین و غروب افتاب رو تماشا کردین اینکه همزمان موج های دریا از زیر پاهاتون رد میشدن و دست جیمین تمام مدت تو دستات بود خیلی خوشحالت میکرد این اخر خوشبختی بود و حالا جیمین تو رو داشت و دیگه از زندگیش خسته نبود و تو جیمین رو داشتی و دیگه نمیخواستی که بمیری حداقل بخاطر قولی که بهش داده بودی‌

پایان

Ski ❌
دیدگاه ها (۱)

دنیای من

مدرسه؟

مثل موج

کاش....

³³ساعت ۶ (ب.ظ) از مطبم رفتم بیرون ماشین جونگکوک دیدمبا خوشحا...

⁴⁷پنج سال بعد...... ا/تم:وسایلتون رو جمع کردید؟ ا/ت: اره م:...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط