خیانت

#خیانت
#pt8
_کارینا قربونت برم چرا تا وقتی من عاشقتم و دلم برات میتپه به حرفا اونا توجه می‌کنی
+توجه نکنم ها چجوری جلو خودم تو رو خودم بهم گفتن یتیم بدبخت مگه غیر از اینه ها؟من نگفتم خانوادت مخالفت میکنن(گریه شدید)
_اونا هیچ واسه من مهم نیستن(عربدع)مهم تویی من تو رو با همه مشکلاتت میپسندم میخوامت چرا نمیخوای بفهمی(عربدع)
کارینا با داد کوک ساکت شد و سکوت عجیبی فرا گرفت کارینا هنوزم حالش بد بود و گریه میکرد اون نمیدونست با گریه هاش چطور قلب پسرک رو آزار میده
کوک محکم کارینا رو بغل کرد و موهاشو نوازش کرد کارینا سرشو تو گردن کوک برد
_هیشش گریه نکن کارینام گریه نکن ببخشید سرت داد زدم کاری میکنم خودشون ازت معذرت خواهی کنن واسه تک تک اشکات باید عذرخواهی کنن نمیزارم کسی ازم بگیرت پرنسس آروم باش
کوک کارینارو از خودش جدا کرد کارینا دماغ کوچولو قشنگشو بالا کشید به کوک نگاه کرد کوک اشکایه کارینارو با حوصله پاک کرد
کتشو رو دوش کارینا انداخت
_سرده سرما میخوری این گرمت می‌کنه میریم خونه من
کارینا سرشو بالا پایین کرد
+سرم درد می‌کنه(نکته:کارینا میگرن داره از بچگی داشته و هروقت سردرد کنه دیر طول می‌کشه تا خوب شه)
کوک همون طوری کارینارو بغل کرد و به سمت ماشینش برد اونو تو ماشین گذاشت و به طرف خونه خودش رفت به عمارت رسید و کارینا رو رو تختش گذاشت تو خواب عمیقی بود بعد صورت کارینارو بوسید و خواست برگرده بره
_آجوما هواست به کارینا من باشه
@ باشه پسرم هواسم هست