مافیا گرل وحشی🖤
مافیا‌گرل وحشی🖤
ا/ت:خب دیگه پاشین بریم تهران رو بگردیم
تهیونگ: الان ما‌دوتا میتونیم باهم باشیم؟؟
نه
لویی: باشه(ناراحت)
شوخی کردم مبارک باشه
تهیونگ: با ذوق نگاش کردم ک کنترلم رو از دست دادم و لبم‌گذاشتم روی لب لویی‌آروم‌مک‌زدم و جدا شدم برگشتم دیدم همه دارن یه جوری‌نگام میکنن ک شوگا زد به‌پام ک پرت شدم اونور😂
خب خب پاشید دیگه
راه افتادیم سمت بازارش‌وایی اینجارو چه وسایل باحالی داره فک‌کنم امسال سال گرگه براشون(اصلا داریم؟؟) ی‌گرگ‌سفید و یه سیاه کنار هم بودن البته مجسمه بود دوس داشتم بخرم ولی نه سفید نشونه جئونه و گروهشه قبول‌ک دشمنیم‌تموم شده ولی اگه بخوام احساساتم رو‌بگم سواستفاده میشه ازش
کوک: دیدم‌زول‌زده به ی مجسمه چون‌گرگش سفید و مشکی باهم بود نمیخواست برداره‌خودم رفتم گرفتم
روزی‌ک بهش گفتم‌دوسش دارم بهش‌میدمش
ا/ت: ااا‌جئون‌کجایی؟؟
کوک: اینجام هواش سرد بود برای همین سوییشرت تنمون بود‌برای همین گذاشتم زیر‌اون تا نبینه
ا/ت: عاااام فک‌کنم بچه هارو‌گم‌کردیم
کوک: شت مسیرو یادم هست اگه‌گم بشیم بلدم
بالاخره فهمیدم ی نشونه مافیا بودن داری
کوگ: هیش یواش
اخه احمق‌منو تو داریم‌کره ای حرف میزنیم کی‌میدونه که چی‌میگیم
کوک: عااام راس میگی‌ولش‌کن‌بریم
راه افتادیم همه جارو‌میگشتیم شلوغ بود ولی باحال کره هم اینجوری بازار داره ولی‌نمیتونیم انقدر راحت‌توش نمیتونیم بریم‌چون ی سوتی باعث نابود شدن گروه‌میشه داشتیم راه می‌رفتیم‌ک‌گوشیم‌زنگ‌خورد
جنی: الو ا/ت همه‌چی‌درست شده آمادس
هووم خوبه
جنی: بچه هاهم‌‌همش درحال‌دنبال‌کردنشون هستن دیشب تام اعضای گروه‌جئون بهم گفت رفتن ی بار‌اونجا چنتا دختر اورد توی امارتش واسه بردگی یا حمالی‌نمیدونم
خب‌خوبه‌همین جوری دنبالش‌کنید نزارید در بره
کوک: پشمکککک
اا کوفت‌چرا جیغ میزنی
کوک: گوشیم‌رو‌در اوردم‌توی برنامم زدم و زبان ایرانی سرچ‌کردم زدم روش و کلمه دوتا پشمک میشه بدید رو‌سرچ‌کردم رفتم سمتش سی و‌خورده ای سن داشته باشه
فروشنده: دیدم یه نفر استاده گوشی‌دستشه توش‌نوشته بود دوتا پشمک میشه بدید رو دیدم فهمیدم مال اینجا نیست منم بهش‌دوتا پشمک دادم دوباره‌نوشت چقدر‌میشه منم‌نوشتم تو اهل ی کشوره‌دیگه‌هستی این باشه مهمون از طرف ی ایرانی
کوک: وای‌چقدر باحالن تا‌‌ناموس خم شدم ازش تشکر‌کردم اونم ی ذره‌خم‌شد
ا/ت: چقدر اینا باحالن بده من
کوک: یااا اون‌‌سفیده مال منه
هی برفی حرف‌نزن اون صورتی‌رو‌بخور
کوک: نههه‌نمیخوام
ا/ت: ی‌گاز بزن‌بقیش رو‌نمیدم
کوک: خم‌شدم و ی تکیه رو‌خوردم
ا/ت: خب دیگه‌گمشوو
پارت سی‌هشت👸🏻🖤
ا/ت:خب دیگه پاشین بریم تهران رو بگردیم
تهیونگ: الان ما‌دوتا میتونیم باهم باشیم؟؟
نه
لویی: باشه(ناراحت)
شوخی کردم مبارک باشه
تهیونگ: با ذوق نگاش کردم ک کنترلم رو از دست دادم و لبم‌گذاشتم روی لب لویی‌آروم‌مک‌زدم و جدا شدم برگشتم دیدم همه دارن یه جوری‌نگام میکنن ک شوگا زد به‌پام ک پرت شدم اونور😂
خب خب پاشید دیگه
راه افتادیم سمت بازارش‌وایی اینجارو چه وسایل باحالی داره فک‌کنم امسال سال گرگه براشون(اصلا داریم؟؟) ی‌گرگ‌سفید و یه سیاه کنار هم بودن البته مجسمه بود دوس داشتم بخرم ولی نه سفید نشونه جئونه و گروهشه قبول‌ک دشمنیم‌تموم شده ولی اگه بخوام احساساتم رو‌بگم سواستفاده میشه ازش
کوک: دیدم‌زول‌زده به ی مجسمه چون‌گرگش سفید و مشکی باهم بود نمیخواست برداره‌خودم رفتم گرفتم
روزی‌ک بهش گفتم‌دوسش دارم بهش‌میدمش
ا/ت: ااا‌جئون‌کجایی؟؟
کوک: اینجام هواش سرد بود برای همین سوییشرت تنمون بود‌برای همین گذاشتم زیر‌اون تا نبینه
ا/ت: عاااام فک‌کنم بچه هارو‌گم‌کردیم
کوک: شت مسیرو یادم هست اگه‌گم بشیم بلدم
بالاخره فهمیدم ی نشونه مافیا بودن داری
کوگ: هیش یواش
اخه احمق‌منو تو داریم‌کره ای حرف میزنیم کی‌میدونه که چی‌میگیم
کوک: عااام راس میگی‌ولش‌کن‌بریم
راه افتادیم همه جارو‌میگشتیم شلوغ بود ولی باحال کره هم اینجوری بازار داره ولی‌نمیتونیم انقدر راحت‌توش نمیتونیم بریم‌چون ی سوتی باعث نابود شدن گروه‌میشه داشتیم راه می‌رفتیم‌ک‌گوشیم‌زنگ‌خورد
جنی: الو ا/ت همه‌چی‌درست شده آمادس
هووم خوبه
جنی: بچه هاهم‌‌همش درحال‌دنبال‌کردنشون هستن دیشب تام اعضای گروه‌جئون بهم گفت رفتن ی بار‌اونجا چنتا دختر اورد توی امارتش واسه بردگی یا حمالی‌نمیدونم
خب‌خوبه‌همین جوری دنبالش‌کنید نزارید در بره
کوک: پشمکککک
اا کوفت‌چرا جیغ میزنی
کوک: گوشیم‌رو‌در اوردم‌توی برنامم زدم و زبان ایرانی سرچ‌کردم زدم روش و کلمه دوتا پشمک میشه بدید رو‌سرچ‌کردم رفتم سمتش سی و‌خورده ای سن داشته باشه
فروشنده: دیدم یه نفر استاده گوشی‌دستشه توش‌نوشته بود دوتا پشمک میشه بدید رو دیدم فهمیدم مال اینجا نیست منم بهش‌دوتا پشمک دادم دوباره‌نوشت چقدر‌میشه منم‌نوشتم تو اهل ی کشوره‌دیگه‌هستی این باشه مهمون از طرف ی ایرانی
کوک: وای‌چقدر باحالن تا‌‌ناموس خم شدم ازش تشکر‌کردم اونم ی ذره‌خم‌شد
ا/ت: چقدر اینا باحالن بده من
کوک: یااا اون‌‌سفیده مال منه
هی برفی حرف‌نزن اون صورتی‌رو‌بخور
کوک: نههه‌نمیخوام
ا/ت: ی‌گاز بزن‌بقیش رو‌نمیدم
کوک: خم‌شدم و ی تکیه رو‌خوردم
ا/ت: خب دیگه‌گمشوو
پارت سی‌هشت👸🏻🖤
۹.۶k
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.