مشکی طلایی

#مشکی‌_طلایی
#پارت۱۳
#رهام
یه هفته بعد که حالمون بهتر شد ترخیصمون کردن
ــ اخیشش بلاخره از این بیمارستان لعنتی اومدم بیرون
فاطیی
+جانم
ــ نظرت چیه بریم یکم بچرخیم؟؟
+من خستمه میخوام حموم کنم.
ــ باشه عشقم
+رهام
ــ جانم
+نرگس و امیر تو این مدت خیلی زحمت کشیدن
باید یه جور جبران کنیم
ــ اوهوم منم تو فکر اینم
+خب چطوری جبران کنیم؟
ــ نمیدونم
امیر بوق میزنه
+مرغ عشق ها نمیخواین بیاین
ــ اومدیم اومدیم
+بچه ها نظرتون چیه هفته اینده بریم شمال
ــ اخ خیلی دوست دارم بیام
نرگس:ولی منو فاطمه هفته دیگه امتحاناتمون شروع میشه😢
ــ ای بابا خب دیگه شوهر به این خوبی دارین کار دارن ماشین دارن خونه دارن واسع چی دیگه کار میکنین
فاطمه‌:نرگس راست میگه دیگه واسه چی ادامه تحصیل بدیم
+خب من دوست دارم مدرک فوق،لیسانس داشته باشم😢
راستی فاطی به مامان زنگ بزن تو این دوهفته همش بهونه میوردم زنگ بزن که نمیره از نگرانی
ــ باشه منم دلتنگ صداشونم
#فاطمه
گوشی برداشتم گفتم تصویری زنگ بزنم به مامانم زنگ زدم
ــ سلام مامانی😍
الهی من فدای صورت ماهت بشم
+سلام دخترم خوبی چه عجب فرصت شد باهام حرف بزنی
ــ ببخشید دیگه
+رهام امیر خوبن
امیر:سلام عمه جون
رهام:سلام عمه خوبی
+‌سلام عزیزام
ممنون شما خوبین؟
ــ شکر خوبیم
+‌رهام صورتت چرا زخمیه😱
ــ هیچی نیست خوردم به سنگ
+‌😢
نرگس کو؟‌
ــ نرگس نرگس
ــ واا این تا یه دقیقه پیش بیدار بود جرا یهو خوابش برد.ــ.
رهام:خستس
مامان:الهی
فاطمه جون نرگس بیدار شد سلام برسون من دیگه باید برم سرخاک مامان بزرگتون
ــ 😔
+خب بچه ها خداحافظ
ــ بسلامت مامان جون😘
این واقعا خوابید؟
امیر: اره
رهام رهام
+‌جانم
ــ اقا رهام من یعنی منو امیر میخوایم این دوهفته زحمتتون جبران کنیم
+😂این چه حرفیه داداشا برا همین روزن
ــ بچه ها من کاری ندارم هفته دیگا باید بریم شمال دانشگاه مانشگاه هم درکار نیس
+امیر تو کجای کاری نرگس و فاطمه رو از دانشگاه دروردم
ــ مارو دروردی😳
+اره فاطمه خانوم


چیه؟ خیلی هم قشنگه رمانم دلتم بخواد😌😌
اییشش😒