pt 10
فیلیپ: داره زر میزنه
کارلس: چی؟
فیلیپ: مشخص نیست داره با تکنیک بازی رو پیش میبره در تابلو ترین حالت ممکن خودش اومده به تو گفته که من تو وضعیت خوبی قرار ندارم اخه کدوم احمقی میاد به دشمنش میگه من تو وضعیت خوبی قرار ندارم؟...قبلا تو جنگ هم از این تکنیک استفاده میکردن البته مردم اون موقع خیلی ساده بودن و باور میکردن و کسی که اعلام ضعیف بودن میکرد صبر میکرد تا دشمنش باور کنه و به اون حمله کنه و جون واقعا ضعیف نبود دمار از روزگارش درمیارور اون حروم لقمه هم داره همین کار رو میکنه
کارلس: خب الان چیکار کنم؟
فیلیپ: هیچی فقط باید صبر کنیم اونا اعلام کردن که تو موقعیت خوبی قرار ندارن پس حالا حالا امکان حمله ای از طرفشون وجو نداره تا ما باور کنیم ضعیفن
کارلس:
........
تهیونگ: اونا حالا حالا انتظار ندارن بهشون حمله کنیم
یونگی: دقیقا و اونا فکر میکنن برای این که باورشون بشه تو موقعیت خوبی نیستیم حالا حالا ها کاری بهشون نداریم پس سطح امنیت قلعه میاد پایین و ما...(بشکن)
نامجون: خب به نظرتون بهتر نیست امشب انجامش بدیم؟
جهیوپ: قطعا امشبو ریسک نمیکنن و امنیت قلعه رو تغییر نمیدن
جونگ کوک: هیونگ قول میدم فردا شب ا.ت کنارت بخوابه
تهیونگ: میشه تو از این قولا ندی
جونگ کوک: چرا؟
تهیونگ: چون هروقت جو گرفتت یه گندی زدی که پدرم دراومده تا جمعش کردم
جونگ کوک: تقصیر منه یه تقلید گر گذاشته بودن جای ا.ت؟؟؟؟
تهیونگ: اون دختر بیشتر از ۶ ماه بود که با ما زندگی میکرد هنوز نمی تونستی از یه تقلید گر تشخیصش بدی؟؟؟؟
جونگ کوک: یاااااا اصن میدونید چیه تقصیر خودمه که دارم جون خودم رو پای نامزد جنابعالی....
تهیونگ: نامزد من؟؟ کی ازش خواست تو قلعه بمونه؟؟؟؟
بکا: باشه باشه بس کنید خواهش میکنم مطمئنم همتون خسته اید فردا شب هم باید برید ماموریت شام هم که خوردید همتون برید بخوابید دیگه
تهیونگ: اوف...
جونگ کوک: (چشم قره)
کارلس: چی؟
فیلیپ: مشخص نیست داره با تکنیک بازی رو پیش میبره در تابلو ترین حالت ممکن خودش اومده به تو گفته که من تو وضعیت خوبی قرار ندارم اخه کدوم احمقی میاد به دشمنش میگه من تو وضعیت خوبی قرار ندارم؟...قبلا تو جنگ هم از این تکنیک استفاده میکردن البته مردم اون موقع خیلی ساده بودن و باور میکردن و کسی که اعلام ضعیف بودن میکرد صبر میکرد تا دشمنش باور کنه و به اون حمله کنه و جون واقعا ضعیف نبود دمار از روزگارش درمیارور اون حروم لقمه هم داره همین کار رو میکنه
کارلس: خب الان چیکار کنم؟
فیلیپ: هیچی فقط باید صبر کنیم اونا اعلام کردن که تو موقعیت خوبی قرار ندارن پس حالا حالا امکان حمله ای از طرفشون وجو نداره تا ما باور کنیم ضعیفن
کارلس:
........
تهیونگ: اونا حالا حالا انتظار ندارن بهشون حمله کنیم
یونگی: دقیقا و اونا فکر میکنن برای این که باورشون بشه تو موقعیت خوبی نیستیم حالا حالا ها کاری بهشون نداریم پس سطح امنیت قلعه میاد پایین و ما...(بشکن)
نامجون: خب به نظرتون بهتر نیست امشب انجامش بدیم؟
جهیوپ: قطعا امشبو ریسک نمیکنن و امنیت قلعه رو تغییر نمیدن
جونگ کوک: هیونگ قول میدم فردا شب ا.ت کنارت بخوابه
تهیونگ: میشه تو از این قولا ندی
جونگ کوک: چرا؟
تهیونگ: چون هروقت جو گرفتت یه گندی زدی که پدرم دراومده تا جمعش کردم
جونگ کوک: تقصیر منه یه تقلید گر گذاشته بودن جای ا.ت؟؟؟؟
تهیونگ: اون دختر بیشتر از ۶ ماه بود که با ما زندگی میکرد هنوز نمی تونستی از یه تقلید گر تشخیصش بدی؟؟؟؟
جونگ کوک: یاااااا اصن میدونید چیه تقصیر خودمه که دارم جون خودم رو پای نامزد جنابعالی....
تهیونگ: نامزد من؟؟ کی ازش خواست تو قلعه بمونه؟؟؟؟
بکا: باشه باشه بس کنید خواهش میکنم مطمئنم همتون خسته اید فردا شب هم باید برید ماموریت شام هم که خوردید همتون برید بخوابید دیگه
تهیونگ: اوف...
جونگ کوک: (چشم قره)
۳۱۹
۲۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.