(تنفری که تبدیل به عشق شد) 𝒑𝒂𝒓𝒕 : ۲۲

(تنفری که تبدیل به عشق شد) 𝒑𝒂𝒓𝒕 : ۲۲

هوسوک : ... همم ... خب من عاشق یکی شدم
یکی که خیلی دوسش داشتم
وقتی ۲۰ سالم بود
خب خیلی دوسش داشتم ولی..مجبور شدم ترکش کنم
.... صبر کن برای چی اینارو میخوای بدونی هوم
ا/ت : لدفن بهم بگو برای چی ترکش کردی
*یهو هوسوک میخابه روش
متاسفم ا/ت اما نمیتونم بهت بگم
.....
..........
اما تو خیلی شبیه اونی
ولی اون نیستی
ببینم فامیلیت چیه
ا/ت : عاااااا...ممم خب لی ... لی ا/ت هستم(اینجا ا/ت داره دروغ میگه پارک فامیلیشه پارک ا/ت)
هوسوک : اومم.....
*واز روی ا/ت بلند میشه
ا/ت : هوسوک ....میشه ... میشه یه درخواستی بکنم
هوسوک : چی
ا/ت : موبایلم ... میشه موبایلم رو بهم بدی
باید ببینم کارای شرکت چی شدن
مامانم بابام و میونگ و جیمین
هوسوک : نه نمیدم.......
....
جیمین کیه؟
ا/ت : داداشمه ...چیکار داری
هوسوک لدفن به پلیس نمیگم
لدفن
بهم بده گوشیمو
هوسوک : اوفف باشه
....
*گوشیه ا/ت و بهش میده
ا/ت : از خوشحالی میپره بغلش
ا/ت : حح عام چیزه ببخشید
...
ممنون





میخام یه پارت دیگه اپ کنم سریع اینو لایک کنید که بزارم چون شب دیگه نمیرسم بزارم
اینترنتم تموم میشه