پارت سی و هشتم / part38

پارت سی و هشتم / part38
تهیونگ :
_خودم اینکارو میکنم قربان ممنو..
جانکوک :
_این چیزیه که من میخوام
تهیونگ :‌لبخند فیکی از سر خجالت زدم و روی صندلی نشستم و شروع کرد به سشوار کشیدن و شونه کردن موهام
بعد از اتمام کار ، سرشو لای موهام فرو برد و بو کرد
_از شامپوی من زدی !.
+آاا ببخشید من نمیدونستم برای شماست
_بوی منو میدی .. کیوته.
و خنده *
برعکس رفتارش با بقیه ، که خیلی خشن و سرده
قلب مهربونی داشت گاهی وقتا احساس میکردم منو به بازی گرفته و با کارام و حرفام باعث خنده اش میشم.
+من میرم قربان اگه تموم شد ..
_شب بیا کارت دارم
+ششش..شب ساعت چند برای چی ؟؟
_وای کاریت ندارم بچه نترس هنوز زوده
+چی زوده؟؟
بعد از کمی زور زدن و فکر کردن دوهزاریم افتاد
با چشمایی که نزدیک بود از کاسه دربیاد نگاش میکردم
از خنده نزدیک بود زمینو گاز بگیره
بدون هیچ حرفی از اتاق خارج شدم
امروز رسما یچیش شده بود
تا شب کار خاصی نکردم
شب :
در زدم
_بیا داخل
+خب کارم داشتید ؟
_بیا بشین اینجا
رو تخت نشسته بود مثل همیشه و روی جای خالی کنارش دست گذاشت
آروم آروم‌قدم برداشتم و نشستم
+بل ..
گونهامو آروم بوسید
آب دهنمو سریع قورت دادم و کارشو نادیده گرفتم.
+گفتید کارتون چیه ؟
_ایگنورم میکنی ؟
.
#BTS #Army #Taehyung #V #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین #گی #مافیا #بلک_پینک #لیسا #جنی #رزی #جیسو