par 114

#par_114
#طاها
داشتم تو خیابون قدم میزدم
بدجور دلم گرفته بود
از رها دلخور بودم اما نگرانشم بودم
یعنی الان کجاست
حتما با بچه ها رفته خونه
شایدم با اون پسرست
من واقعا دارم چیکار میکنم؟
چرا انقدر زود عصبی شدم؟
اما رها چرا اینطور کرد؟
نکنه انقدر بهش گیر دادم خسته شده؟
حقم داره خب من همش ازش میخوام عوض شه
به این که عشق نمیگن
من اگه عاشق رهام باید اونو به خاطر خودش بخوام نه که بخوام تغییر کنه
دلسا-طاها طاها
صدای دلسا میومد فکر کنم توهم زدم
سرمو تکون دادم اما صدا قطع نشد
دلسا-طاهااااا
برگشتم سمت صدا
باورم نمیشد خود دلسا بود
طاها-دلسا تو اینجا چیکار میکنی؟
رها-دلسا کیه منم رها 😏
طاها-وای تو دلساچقدر شبیه همید
رها-شبیه نیستم تو میخوای منو دلسا ببینی شاید ضعف رابطه ما همینه تو از من دلسا میخواستی نه رها
طاها-نه اینطور نیس یه لحظه هنگ کردم ببخشید
رها-نه ایرادی نداره آدما دوست دارن وقتی حالشون بده آدمی که دوسش دارن پیششون باشه توعم دوست داشتی دلسا پیشت باشه و اینطور فکر کردی
طاها-نه بزار برات توضیح بدم
رها-نیازی نیس...نگرانت شدم دنبالت اومدم الان دیگه دیر وقته اسنپ گرفتم بیا بریم رسیدیم خونه بشین به دلسا فکر کن اینجا سرده
اینو گفت و رفت سوار ماشین شد
کلافه نفسمو دادم بیرون و دنبالش رفتم
#شکلات_تلخ