روضه شب شهادت

#روضه_شب_شهادت
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها



وقتی که امیر المومنین در دل شب ، بدن زهرا رو غسل می داد طبق وصیت زهرا ، اسماء میگه یه وقت دیدم مولا علی دست از غسل دادن برداشت ، سر به دیوار گذاشته و بلند بلند گریه می کنه

رفت جلو گفت آقا جون چرا این طور گریه می کنی ؟ یه نگاه به بچه ها بنداز زینب گوشه ی چادر به دندان گرفته حسنین آستین به دهن گرفتن 😭😭😭😭

تو که به ما سفارش کردی صدای گریه مان رو بلند نکنیم

فرمود اسماء الان دستم رسید به بازوی روم کرده ی زهرا ، چشمم افتاد به صورت کبود و چشم مجروحش 😭😭😭😭

همه بگید یا زهرا 😭😭😭😭😭😭







اخ بمیرم برای تنهایی و غربت علی 😔😔😔😔

با هر زحمتی بود غسل داد کفن کرد ، بندهای کفن رو بست یه وقت دید بچه ها خیره خیره به بدن مادر نگاه می کنند تا اجازه داد بچه ها خودشون رو روی بدن مادر انداختند بند کفن باز شد 😭😭😭😭😭


آخ راوی میگه یک دست به گردن حسن ، یه دست به گردن حسین انداخت زینب خودش رو روی سینه مادر انداخت 😭😭😭😭😭

یه مرتبه ندایی رسید علی بچه ها رو بردار ملائکه طاقت ندارند این صحنه رو ببینند ، امیر المومنین بچه رو با نوازش از بدن مادر جدا کرد ، اما کربلا بچه ها رو سیلی زدند 😭😭😭😭