وقتی محبوب ترین توی دانشگاه بود و

وقتی محبوب ترین توی دانشگاه بود و.........
.
.
-باش
از جام پاشدم رفتم دستشویی و کارهای لازم انجام دادم در همین حال یه خدمتکار اومد و روی تخت مرتب کرد لباسم پوشیدم ولز بین عطرهام یکی که مورد علاقم بود زدم و رفتم پایین صبحونه خوردم پسرا اومدن از مامان و بابام خداحافظی کردم با پسرا سمت دانشگاه رفتم
ات ویو
وقتی رسیدم یونجی که جلوی در وایستاده بود دیدم رفتم سمتش
(علامت یونجی ×)
سلام
×سلام دختر جون دلم برات تنگ شده بود
ولی ما همین دیروز همدیگه دیدم و باهم غذا خوردیم
× خب باشه ولی بازم دلم برات تنگ شده بود
و هردو میخندن وارد دانشگاه میشن
ات ویو
داشتیم با یونجی صحبت میکردیم که یه دفعه هم دویدن سمت در ورودی ساختمون دانشگاه من و یونجی با تعجب تمام برگشتیم سمت در انقد همه جمع شده بودن هیچی معلوم نبود رفتیم جلوتر و دیدیم هفتا پسر خوشتیپ و خوشگل وارد شدن ولی خب من اصلا به قیافه خوشتیپ بودنشون کاری ندارم(تو غلط کردی 😂)
دختر 1: وایی نگاهشون کن چقدر جذابن
دختر 2: اره خیلی مخصوصا جونگکوک
دختر 1:نخیر تهیونگ جذاب تر
دختر 2: کوک
د.1:ته
د.2:کوک
د.1: 😡
د.2: 😡
د.3: همین حالا هردو تون بس کنید همشون جذابن
یهویی یه دختر میره جلو و به کوک میگه : جونگکوک من دوست دارم میشه باهم باشیم وکوک میزنه زیر خنده
-من با تو؟ هه عمرا و هلش میده میخواد با پسرا پشتش بره که .....
لایک3
زیادمون کنید خوشگلام🥺
#جونگکوک #رمان #فیک #تازه-کار #سناریو #مافیا #دانشگاه #ا/ت #عاشقانه #آرمی #تابعه-قوانین #ویسگون