عشق سخت(part 6)

عشق سخت(part 6)

*ا/ت ویو
رسیدم دم مدرسه و کوکم همزمان با من رسید
ماشینو پارک کرد و تا منو دید سریع پیاده شد
+ا/ت
_اا سلام(لبخند مسخره)
+دستتو بده
_چرا
+گفتم بده
دادم و گفت
+حالا چشاتو ببند
_چیکار داریی
+ببند میفهمی
_ایشش
چشمامو بستم و بعد چند ثانیه چیزی روی مچ دستم حس کردم
+باز کن
باز کردمو دیدم یه دسبند خوشگل از جنس طلا برام خریده
+دوسش داری
_این این خیلی خوشگله ولی به چه مناسبت جئون اینکارو کرده
+جئون میخواد دل یه دخترو بدست بیاره اما دختره لجبازه
_نه بابا
+جان تو
_هوفف
رفتیم تو مدرسه و وارد کلاس شدیم همه پج پچ میکردن که چرا باهم وارد کلاس شدیم اعی بابا این جئون اخر کار دستم میده
یه دختره هست همیشه پیش کوک میشینه اسمش فک کنم یونا بود
(علامت یونا ؛)
؛اوپا با این دختره چرا اومدی
+باید جواب پس بدم؟
؛نه اوپا ولی..
دختره خواست بشینه که کوک گفت
+نه نه نه اینجا نشین
؛چرا اوپااا
+اونجا جای کسه دیگه ایه
؛کی
خواستم بشینم که کوک دستمو گرفت و نشوند کنار خودش
+از این به بعد جای ا/ت اینجاست
_جونگکوک دیوونه شدی
+همین که گفتم
_الان همه فکر میکنن باهمیم
+بذار فک کنن به زودی که اتفاق میوفته
_گفتم اول باید خودتو ثابت کنی
+خب یه ذره بامن راه بیا که من بتونم تلاشمو بکنم تو نمیخوای از ۵ کیلومتریم رد بشی پس من چجوری خودمو ثابت کنم
ادامه دارد...
شرطا:
۱۲٠ لایک
۱۰۰ کامنت✨