bts

#معشوقه_لرد
پارت ۱


روزنامه فرانسه: لرد کیم سیاستمدار فرانسه برای امورات سیاسی و صلح به روسیه سفر کرد. به امید صلح و پایان کدورت بین دو کشور.
کیم تهیونگ لرد و سیاست مدار کره ای مقیم فرانسه؛ در کشوره روسیه در حال رفتن به یک جلسه سیاسی :
_لعنتی
_بازم یه روز خسته کننده ی دیگه و سیاست مدارای زبون باز و پاچه خوار و دروغ گوی عوضی
_دیگه خسته شدم
_کاش میشد یه تقییر تو زندگیم به وجود بیاد،  درست مثل هفت سال پیش...
_اون اتفاق قشنگ ترین تقییر زندگیم بود
ولی خوب پیش نرفت...
"فلش بک'هفت سال قبل"
تهیونگ مثل همیشه با غرور خواص مختص به شاهزاده بودنش،غرور و رفتاری که از بچگی یادش گرفته بود، وارد دانشکده هنر شد
اون مغرور بود ولی در عین حال عاشق موسیقی
و در بخش صدا، ویالون و پیانو تحصیل میکرد
سره کلاس هنگامی که در حال نت برداری حرف های دبیر بود ناگهان دره کلاس باز و به دیوار کوبیده شد
قامت ریز جثه ی پسری با موهای شلخته در حالی که نفس نفس زدنش نشانه ی دویدنش بود جلوی در نمایان شد
همه افراد داخل کلاس از این اتفاق ناگهانی در شک بودن
پسر بچه که بهش میخورد شانزده سال باشد در کلاس نوزده ساله ها چه کار میکرد؟
+ببخشید، هوف، استاد، هوف من هنر جوی، هوف، جدیدم، هوف کمی دیر کردم
اون پسر در نهایت بی ادبی در بین نفس نفس زدنش حرف میزد و بعد هم ناگهانی خودر را روی صندلیه خالیه کناره تهیونگ که دقیقا کناره در بود انداخت و خودش رو رها و ول کرد و این نشانه ی خستگی اش بود
این اتفاق از نظره تهیونگ که از بچگی در اداب و رسومات بزرگ شده بود منزجر کننده بود
"پایان فلش بک'زمان حال"
ناگهانی صدای تیر اندازی همه جا رو فرا میگیره و پسرک رو از دنیای رویایی خاطراتش بیرون میکشه
کیم تهیونگ خواست برگرده و از پنجره ی درشکه ببینه داستان چیه که تیری دقیقا از کناره گوشش رد شد
به گفته ی سربازانش کف درشته دراز کشید و دستاش رو محافظ سرش کرد
دقایقی بعد صدای تفنگ ها خاموش شد
لرد جوان وقتی از درشکه خارج شد ناجیانش را دید،در مقام سردسته ی انها پسری رو دید که صورتش رو پوشانده بود
اما اون پسر عجیب برایش اشنا بود
چشمان معشوقه ی نوجوانی اش را داشت
اما بزرگ جثه تر و عضلانی تر از ان پسرک ریز جثه ی بی دست و پا
تهیونگ محو چشمان زیبای مرد روبه رویش بود
چشمانی که عجیب با چشمان معشوقه اش برابری میکرد
اون مرد سوار بر اسب نقاب دار برای تهیونگ آشنا ترین قریبه بود