فیک ستاره من پارت

فیک ستاره من (پارت43)
که یهو مینسو داد زد
مینسو: منننن ا. ت رووو میخوامم
ا. ت: چه جالب. (اروم)
جیمین: ا. تتتتت مالللل منههههههههه (عربده)
ویو ا. ت
وای خدای من چه حالیی میدهه الان دارن باهم دعوا میکنن وایی خدا خیلی حس خوبی داره دارن سر من دعوا میکنن انگار ملکم... هستم دیگه به این خوشگلی زیبای... ولیی شانسوو نگاهه حس خوبی داره دارم از خنده میترکم ولی اگه بخندم جیمین جرم میده... بزار یه کاری کنم وگرنه همو تیکه پاره میکنن
ا. ت: ههی هعی قرار بود با صحبت اروم حلش کنیم
جیمین: ا. ت مال منه
مینسو: و به زودی مال من
ا. ت: اهاااا
درحال خوردن
جیمین: ا. ت به خدا یه بار دیگه صدا بدی با مشت میزنم تو دهنت ساکت شو
ا.ت: ببشید🥺
مینسو: اینجوری باهاش حرف نزن
جیمین: به تو چه ربطی داره
مینسو: به تو چه ربطی داره. (اداشو در اورد)
جیمین: وقتی کاری کردم به پام افتادی اون موقع میفهمی من کیم. (ترسناک)
جیمین دست ا. ت رو میگیره میبره تو ماشین
ا. ت: هعی هعیییی من قهوه ام تموم نشد
جیمین: ساکت شو فقط
جیمین ا. ت رو پرت کرد تو ماشین خودشم نشست خیلی تند رانندگی کرد
ا. ت: توجا میلیم
جیمین: میبرمت خونه
ا. ت سکوت کرد بعد چند مین رسیدن ا. ت خواست پیاده شه جیمین دستشو گرفت
جیمین: در هارو قفل میکنی... گوشیتم هرکی زنگ زد جواب نمیدی... از خونم بیرون نمیای تا من بگم
ا. ت: چراااا
جیمین: حرف اضافه ممنوع
ا. ت: چشم
جیمین: نشنیدم
ا. ت: چشمممم
جیمین: افرین حالا برو
ا. ت پیاده میشه میره خونه
ویو جیمین
اهه چقدر سرم درد میکنه... باید یه حالی به ابن مینسو عوضی بدم.. ولی هنوز از یه چیز ترس دارم.... اره اگه ا. ت رازمو بفهمه مطمئنن نمیخواد دیگه با من رابطه داشته باشه..........