مـــــافـــــیــــای دبــــیـــرســـــتــــان

مـــــافـــــیــــای دبــــیـــرســـــتــــان

پــــارت④①

(بچه ها😂😂من پارت ۱۳ و دیشب اپ کردم بعد امروز دیدم فقط یه دونه پارت هست تو پیج فهمیدم ارور داده گذاشته نشده🗿)

ات: باشه پس من بعد غذا... میرم یه چند تا خوراکی بگیرم
جین: باهم میریم
ات: باشه اما نیازی نیس...
جین: نه ات... جونگ کوک همه جا هست ما نمیتونیم ریسک کنیم
ات: باشه(اروم)
ویو بعد غذا
ات: جین اماده ای؟
جین: اره عشقم بیا بریم
ات: جین میشه دریا هم بریم؟
جین: چرا که نه
ات: جین تو خیلی خوبی... فکر کنم تو از اون دسته بوی فرند هایی هستی که بیشتر وایه پارتنرشون وقت میزارن تا کار
جین: اره اینجوریم... تازه ورد واید هندسامم هستم
ات:(خنده) پس خوش به حالم که دوست دختر ورد واید هندسامم
جین: دوست دختر؟ من ددی تو ام ما قراره ازدواج کنیمااا
ات: باشه ببخشید ددی(خنده)
جین:(با گونه های سرخ) رسیدیم پیاده شو
ات: ایگووو اون هنوزم لپاش قرمز میشه.. کیوت
ات ویو
داشتیم توی پاساژ گشت میزدیم که به مغازه ی مورد نظرمون برسیم که یهو یه لباس خیلی خوشگل ولی کوتاه و باز به چشم خورد... خیلی. خوشگلهههه
ات: جین جین
جین: جونم
ات: اون لباسه رو میبینی؟ میشه بریم بخریمش؟
جین: ات اون خیلی کوتاهه
ات: لطفاااااا(خودشو کیوت کرد)