ماه ابی

ماه ابی
پارت۳۵
‌
ویو کوک:
کنار لنو کم کم خابم برد
صب:
بیدار شدم دیدم جین و دوست دخترش دارن صبونه درست میکنن
-عه خاک تو سرتون مرسی
جین: عوض دست درنکنته؟
-خب دستت درد بکنه
جین: گمشو اصن
از اشپز خونه رفت بیرون
-عه خب بیا نمک خوردم
نگاهم به دویونگ افتاد
-تو نمیخای بری
سو: نه من اشپزیم و میکنم
-بکن دستت درد بکنه نه ینی نکنه اره
رفتم پیش لنو بوسه کوچیکی روی لبش گذاشتم
+عومم کوک بزار بخابم
-بلند شو صبونه بخوریم البته باید واسی سفره بندازیم رو میز و میزو بچینیم اره
+باشه ولم کن
-یا بلند شو بیبیه من
+نمیخام
چشاش باز کرد(چشاش بسته بود) و از رو تخت بلند شد بوسه ای روی گونش گذاشتم و رفتم سمت اشپز خونه که یه وخ دویونگ خراب کاری نکنه(پار) خودش رفت دست و صورتش و شست اومد کمک سو کرد رفتم اعضا صدا کردم جین ولی خابیده بود رو مبل (بد از اینکه قهر کرد رو مبل خابید) یونگی بیدار شد از وسط میز یه پارچ اب یخ برداشت و ریخت روی جین، کین خشکش زده بود به چن مین حرف اومد
جین: خیلی اشغال باقی
یونگی: چیه خب انتقام گرفتم دیگه
جین: نمیخام ببینمت عن
بد رفت سمت اتاق دوست دخترش یکم با یونگی دعوا کرد و رفت ناز کشی
+چه حالی داره ناز میکنه
اعضا در اوج پاره شدن با حرف لنو موافقت کردن بد چن دقیقه جین اومد و نشست
بد صبونه:
ته و دویونگ داشتن ظرفارو میشستن البته ظرف که نه اب بازی ته هی دویونگ و خیس میکرد
-شما داری ظرف میشورین یا اب بازی میکنین
ته: ها چیزه ببخشید
ظرفارو شستن و اومدن لنو رفت تو اتاق انگار کلافه شده بود رفتم تو اتاق دیدم نشسته پای گوشیشه رفتن کنارش
-چیشده؟
+هوم هیچی؟
-هیچی که نشد حرف
+من خودمم نمیدونم چمه خب دیگه بیام به تو بگم چمه؟
رفتم نزدیکش کیص عمیقی روی لبش گذاشتم
-دوست دارم
+عه خب مرض انقد گفتم منم همینطور زبونم مو در اورد
-الان موهای زبونت کو؟
+رو موهاته ولم کن
نشیخنده مسخره ای زدم براید استایل بغلش کردم گذاشتم رو تخت
-ولت کنم میری یونجه هارو میخوری
+عیشش گمشو
‌
ادامش پار بد-
دوزتان دویونگ و زنش حساب کنین زن ته ینی اره