Part:33

Part:33
+هی تو ماشین ک چیزی نشدد(لبخند شیطانی)
$ن والا نمیدونم یهو احساس راحتی کردم و قضیه پدر مادرم از دهنم پرید بیرون و گفتم شغلشونو ازم پرسید نمیتونستم بگم ک مافن ک دیگه جلو خودمو گرفتم و نگفتم
+خاک تو سرتت میدونی تهیونگ مافیاست ک*خللل
$دروغغغ حاجی تمام مافیا ها باهم یا بحث دارن یا باهم دوستن فک کن پدرم با تهیونگ مشکل داشته باشههه چیکار کنیم(نگران)
+نه بابا شرط میبندم همو نمیشناسن
$زنگ بزنم بهش بپرسم؟(لبخند شیطانی)
+وایی ک*خلی
$وایسا گوشیمو بیارم
رفت گوشیشو اورد و به باباش زنگ زد و صدارو گذاشت رو پخش*
؟الو سلام دختر بابا
$الو سلام عشقم
؟جانم بابا کاری داشتی؟
$بابا میخاستم یه سوال ازت بپرسم
؟هرچیز باشه جواب میدم
$بابا تو کسیو به اسم کیم تهیونگ میشناسی؟
؟عامم کیم تهیونگ اره ارههه
$کیهه باهاش دشمنی؟؟؟(نگران)
؟نه اتفاقا باهم کار میکنیم اون پسر دوست قدیمیمه کیم چا اوون
$عهه باشه
؟برا چی پرسیدی؟ ازکجا میشناسیش؟
$بابایی سولی داره باهاش ازدواج میکنه
؟بلاخرههه داره ازدواج میکنه خیلی براش خوشحالم بهش بگو مبارکه خیلی پسر خوبیه هیی توم باید به فکر عروسی باشی دیگهه
$بابااا. مراقب خودت باش باییی.
؟هههه(خندید)خدافز دختر بابااا
قط کرد*
+پشمام باهم کار میکننننن
$اسکل بابای من بزرگترین مافیای کره و ایتالیاس حتما تهیونگم خیلی قویه ک بابام با باباش رفیق بوده الانم با تهیونگ کار میکنه
+دقیقااا
صدای در اومد*...‌.