بدبوی

#بد_بوی
#پارت_۲۴

#جیمسون

_ببین الینا فقط یه فرصت دیگه بهم بده اگه خرابش کردم دیگه هیچ فرصتی بهم نره قول

_چرا انقدر به بودن با من اصرار میکنی

_چون ازت
چون باهات حال میکنم

_خواستی بگی از من خوشت اومده

_نمیخوام بگی تازه هم رو شناختیم چجوری انقدر زود از من خوشت اومد و از نظرت هول و لاشی بشم

_هم هولی هم لاشی

_شاید باشم اما بزار بهت ثابت کنم برای تو درست میشم

_ثابت کن

-ثابت میکنم

_امشب بیاد دنبالم

_بریم کجا

_همون جایی که من رو بردی و حالم بد شد

_اما

_اما و اگر نداره همین که گفتم

بعد گوشی رو قطع میکنه تو روم
ای سگ تو روحت جیمسون
سگ تو روح خودم
حالش بد بشه دوباره چی؟
قطعا میشه
باید حواسم بهش باشه
نباید بزارم حالش بد بشه
باید خودم رو بهش ثابت کنم

#کریستن
در اتاق داداشم گریسون رو میزنم
صدام زده جناب عالی برم خدمتش

-داداش؟

_بیا تو

_به من کاری داشتی

_اره بیا بشین ببینم

_بله؟

_تو با یه دختر تو دانشگاه دعوا کردی؟

_تو از کجا فهمیدی داداش

_کارت به اونش نباشه جواب من رو بده اره با نه

_اون با من دعوا کرد

_چرا

_داداش چیکار داری حالا مگه چیشده

_د پسر تو و جیمسون من رو سکته میدید چقدر باید از دستتون بکشم
لعنتیا
از دست لاشی بازیت دختره رو حرصی کردی اومده با کیف زده تو سرت

_داداش چرا اینجوری حرف میزنی

_دد کم بگو داداش داداش

_عذر میخوام داداش تکرار نمیشه

_برو بیرون

_اوکی

_نشنیدم چی گفتی؟

_ببخشید باشه

_افرین حالا شد بیرون

از اتاق بیرون میرم
کم حرف شنیدم از لنا الانم کلی از برادرم حرف شنیدم
گریسون همیشه جوری باهام رفتار میکنه حس میکنم بچم

شرط پارت بعد لایک ها بالای ۲۵ تا
کامنت ها بالای ۳۰ تا