مافیا

Part:2

وقتی رسیدند بادیگارد چمدون ات رو برد و...
_ات تو اتاقت رو آجوما بهت نشون میده و قوانین و کارت رو بهت میگه OK؟
+باشه فقط...من چی صدات کنم؟
_ارباب
+چشم
_خوبه
چند دقیقه بعد (علامت آجوما$)
$سلام دخترم
+سلام آجوما
آجوما ات رو بغل کرد و ات یه لحظه فکر کرد مادر خودش بغلش کرده و بغضش گرفت اما خودش رو کنترل کرد و گریه نکرد از بغل آجوما دراومد
آجوما بهش توضیح داد که قوانین چیه و اتاقش و کل خونه رو نشونش داد
$ببین دخترم قوانین این خونه اینطوریه که...
$قانون اول کارها را همونطور که ارباب میگه باید انجام بشه
$قانون دوم اگر آقا کاری رو گفت انجام بدی (ولی. اما. چرا. انجام نمیدم) نداریم وگرنه تنبیه میشی
+آجوما یه سوال بپرسم؟
$بپرس عزیزم
+آجوما تنبیه اش مگه چیه؟
$من اجازه ندارم جواب این سوالت رو بدم
+خب اشکال نداره قانون سوم چیه؟ اصلا قانون سومی هم هست؟
$ قانون سوم فکر فرار به سرت نزنه
$و قانون چهارم اگر چیزی خواستی به خود ارباب بگو
+اوهوم ممنون آجوما
$خوبه عزیزم برو بخواب که فردا کلی کار داریم
+باشه ماما...ببخشيد آجوما
$میتونی مامان صدام کنی(بچه ها آجوما خیلی دوست داشته بچه داشته باشه اما هیچوقت به این آرزوش نمی سیده چون مشکل داره و باردار نمیشه)
+ممنون آجدما(با صدای کمی بلند و ذوق و پرید بغلش)
$خب خب حالا خودت رو لوس نکن و برو بخواب
+چشم مامان جون..شب بخیر.
$شب بخیر
وقتی آجومارفت ات سریع خوابش برد ولی آجوما با حالت نگرانی رفت اتاق یونگی
$ا..ارباب این دختر خیلی احساسیه و روحیه حساسی داره مطمئنین میخواید باهاش اینکار رو کنید؟ (با نگرانی)
یونگی با تعجب به آجوما نگاه کرد
_ نه، نه آجوما به ظاهرش نگاه نکن اون...اون اصلا هم مظلوم نیست (یاد خانوادش افتاد با تعجب ناراحتی)
$اما...
_اما نداره لطفا ادامه نده و برو بیرون
$ چشم ارباب ‌بتون بخیر
_شب بخیر آجوما


ادامه پارت بعد🙂🎄👋👋