ارباب من....

ارباب من....
پارت دهم
یهو مردا همشون با هم شروع کردن دست زدن به من واقعا ترسیدم که همه با هم شروع کردن یک صدا حرف زدن
(هرزه هرزه هرزه)
گریم گرفته بود که یه زن خیلی شیک پوش اومد تو یونا بود و متوجه تیام نبود
#دهنشو باز کنید
اومدن و دهنمو باز کردن و بعد یه مایع قرمز رنگ به خوردم دادن یهو دهنم سوخت
#سس تند از فرانسه آوردیم اینقدر تند که آدم و وادار به التماس میک....
که تیام زد تو گوشش
#ددی دلت میاد
-دهنتو ببند
ویو تیام
اینو گفتم و سریع رفتم طرف ا.ت
ویو ا.ت
برآید استایل بغلم کرد و بردم بیرون
+ارباب هق تروخدا هق میسوزه هق
-چی چی میسوزه
+همه جام میسوزه دهنم بدنم موهام هق
رسیدیم خونه دکترا اومدن و درمونم کردن چیزی نبود خدارو شکر فقط تا چند وقت خیلی سردم بخاطر شوک حتما
ارباب اومد تو اتاق
+سلام (لبخند)
-سلام(سرد)
-تعریف کن چی شد
+خب راستش از اون روز که فرستادیم اونجا همه اذیتم کردن
یه تیکه از سرمو نشون دادم
+اینقدر موهامو کشیدین که خالی شده هق
بعدم که شلاقم میزدن از اینا هق بگذریم هق اون مهمونی اون مزدا اون دستا هق هق هق
-تمومش کن (داد)
باید خون بدی
+چرا
-چون من میگم(داد)
یک روز بعد
من من من دارم مامان میشم
اینو که شنیدم پریدم بغل تیام پسم زد
با چیزی که گفت موندم

شرطا نرسیده بود اما چی کنم که مهربونم🫂😂

بچه ها تا فردا یا پس فردا دیگه نمیزارم بابای دوستم فوت شده دارم میرم اونجا 😢