هفتمین عشق

هفتمین عشق
Part41
شوگا: مسخره ماییم
تکلیفت رو روشن کن با خودت کوک
نامجون: این همه نگرانی اگه عشق نیست پس چیه هوم؟
_ولم کن

روای هانا
پیش ات نشسته بودم واقعا اگه اون بلایی سرش بیاد من میمیرم نشسته بودم که یهو یکی زد پشت کلم
+کصکش مگه من مردم که داری اشک میریزی
هانا: اتتت
+داد نزن سرم درد گرفت
هانا: کوک این کارو کرد مگه نه خودم میکشمش
+نه کار کوک نبود کار کاترین بود
هانا: وای
+باز چه غلطی کردی؟
هانا: هیچی فقط... یکم ریدم به کوک 👈👉
+یکم؟
هانا: باشه معذرت خواهی میکنم ازش
+میشه یچیزی بیاری بخورم سر راه که میری
هانا: باشه
اه باورم نمیشه باید از کوک معذرت بخام واقعن که
تو راه بودم که کوک رو دیدم
ام کوک
_چیه
هانا: معذرت میخام که بهت تهمت زدم
_نمیبخشم
هانا: بکیرم
_از چیزی که داری مایع بزار
هانا: مگه تو دیدی؟
تهیونگ: چیو؟
هانا: کیرم...
تووو از کجا اومدی
_زنت دول داره
هانا: ببین چقدر بی ادبه تهیونگ من ازش معذرت خاستم میگه نمیبخشم
تهیونگ: حالا ولش کن بریم کارت دارم
_کفترای عاشقو نگاه داشتم رد میشدم که گفتم یه سری به ات بزنم رفتم داخل که دیدم تو اتاق نیس....

#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی