part 25

part _25_
revenge


صبح*
(کوک ویو )

چشمامو باز کردم حس کردم چیزی رو سرمه
دست گذاشتم روش یه دستمال نم دار بود
برش داشتم و گذاشتمش کنارم
یکم سرمو به سمت چپ چرخوندم که خوردم به
یه صورت یکم که بیشتر دقت کردم دیدم چانیوله .. یکم متعجب شدم یعنی اون این پارچه رو روی سرم گذاشته ؟؟
_چانیول .. چانیول بیدار شو

+ هااااا...... بعله چی شده خونت آتیش گرفت یا خودت
یکم مضخرف گفت تا بالاخره سر عقل اومد
+اهه کوک تویی ... اصن من چرا اینجام تو چرا اینجایی
+راستی حالت خوبه
_به لطف جنابعالی عالیم ... دیشب به کارت رسیدگی نکردم ولی فکر نکن ازت گذشتم
+اصن جئون شما خوبی.‌.. من گوه خوردم فراموشش کن خب!!!

_فکر کردی من مثل آجوما های داخل اون یتیم خونه خراب شده امممم که هر گوهی می خوری
هیچی بهت نگم هااااا (عربده*

(در باز شد )
= چیزی شده ارباب عمارت رو روی سرتون گذاشتین...

_اینجا باغ وحشه هر کی بخواد میاد میرهههه(عربده*

=ببخشین ارباب الان مرخص میشم.....

(چانیول ویو )

همش داد میزد اصلا اعصابش درست نبود
الان همه رو تیکه پاره می کنه
یکم ترسیدم گفتم
+میشه بس کنییی
_تو خفه شو جئون چانیول
+جونگ کوکااااا
_منو غیر رسمی صدا نزن دختره هرزه
+چی می گی
_اونموقع که با اون لباس باز داشتی با سوبین لاس می زدی هم همینقدر ترسیده بودیییی ؟؟؟؟
+..........
_عارههههه ؟؟؟؟؟
+‌‌‌‌‌..........
_بگوووووو؟؟..... جواب بده.....

+گریه*
_تنها حرفت همینه داری آبغوره تحویلم میدیییی (عربده*

+دیشب اینو توی تنم دیدی ولی چیزی نگفتی(گریه*

_قبل اومدن لباسا گفتم یه بسته ترشو بردار(داد*
_آخخخ

+خب اشتباه از من بود حالا انقدر داد نزن ‌بخیه باز میشه خب .... تو الان حالت خوب نیست بیا بعدا دربارش سرم داد بزن خببب

_باشه بیا بریم

+الان میام باید دوش بگیرم....


زیاد حساس تمومش نکردم ))))

شرط نداره ))** فعلا .‌... بازم پارت میزارم