Chapter 2

Chapter 2
Lucky-bloody#
پارت 76

~خود جوشم میتونم کمک نکنم
+نخیر نمیتونی
#من باهاش حرف زدم گفتم واقعا به تو و کوک مدیونیم برای همین دلش رحم اومده
+اوووو....امیدوارم تا آخر امروز دلرحم بمونی چون هنوز کار داریم
~فقط امروز
اینگوک میره سمت صندوق و کفشارو میریزه جلوی کارکنا
بعد مدت طولانی کل لباسا رو حساب میکنید و با یه دست پر از فروشگاه می‌آید بیرون و توم یه نفس عمیق میکشی
+خب یه رفرش بشیم برای خرید بعدمون
#اینارو قراره تا آخر روز دستمون نگهداریم؟
+اره
~فکر کردی نوکرتیم؟
+اره،ولی فقط امروز نوکرمین بقیه روزا راحتتون میزارم
میری اونور خیابون و جلوی یه فروشگاه مواد غذایی وایمیسی و روتو میکنی به اینگوک و هیونجو
+الان راحتتون میکنم وایسین
میری تو فروشگاه و دوتا سبد خرید چرخ دار برمیداری و میری سمت فروشنده
+میخوام این دوتا رو بخرم
•خانم اینا فروشی نیستن
+دو برابر قیمتش بهت میدم
یکم مکث میکنه و بعد اینکه موافقت کرد سبدارو میخری و میای بیرون و هرکدوم رو میدی به یکیشون
+بیاید با این کارتون راحت تره
~خیلی لطف کردی واقعا
+غر نزن...واقعام لطف کردم چون انتقام خودم هنوز مونده ولی از خودم گذشتم برا همین دارم انتقام کوک رو میگیرم
~با خرید کردن برا خودت اره؟
+دیگه خودم بهتر میدونم دارم چیکار میکنم
هیونجو و اینگوک خریدارو میزارن تو سبد که یهو صدای پا میشنوی،انگار که یه گله گوسفند حمله کرده باشن
نگاه میکنی به پشت سرت و با چندتا پسر تینیجر مواجه میشی،دقت که میکنی میبینی همونان که ازت خواستن بهشون آموزش بدی
+شماها؟
=س-سلام رئیس
اینگوک ابروهاشو میندازه بالا و بهت نگاه میکنه
~رئیس؟
=سلام جناب....شما همسر رئیس هستید درسته؟
¤اره خودشونن،ایشون خیلی رو همسرشون حساسن حتی منو بخاطر این قضیه کتک زدن
&رئیس ما اومدیم کل امروز در خدمت شما باشیم
خنده استرسی میکنی و به یه سمت دیگه نگاه میکنی
+چی داری میگین...انقد نگین رئیس...ضمنا این شوهرم نیست
~ا/ت میشه بگی اینجا چخبره؟
#من میدونم اینجا چخبره
همه روشونو میکنن سمت هیونجو،هیونجو دست به کمر میشه و با قیافه جدی بهتون نگاه میکنه
+ا/ت رئیس این بچه هاست
همه ساکت میشن و برای چند ثانیه چیزی نمیگن
+واه....هیونجو تو خیلی باهوشی
اینگوک میزنه پشت سر هیونجو
~خفه خون بگیر یدقه ببینم اینجا چخبره
□رئیس شما خودتون گفتید به ما آموزش میدید...
+اره گفتم ولی دلیل نمیشه منو رئیس صدا کنید
¤لطفا بزارید رئیس صداتون کنیم،ما نمیتونیم شمارو به اسم صدا کنیم
هیونجو میاد نزدیک و دستشو لم میده رو شونت
#ا/ت....
🍃🗿