• بعد خارج شدن دستیار کوک •

• بعد خارج شدن دستیار کوک •
_ نورا بهت میسپرم به هیچ وجه برای هیچ چیز پاتو از اتاق نزار بیرون فهمیدی؟(جدی)
+ باشه اوکیه
_ خوبه پس من میرم
• 30 مین بعد •
نورا: • خدایا من الان حوصلم سر میره بزا به کوک یه زنگ بزنم ببینم کی جلسش تموم میشه •
• زنگ زدن •
• کوک وسط جلسه •
_ ببخشید یه تمام ضروریه باید جواب بدم
} مشکلی نیست حتما
_ بله؟
+ کمک من حوصلم سر رفتتتت
_ خوب من الان تو جلسم چیکار میتونم بکنم به نظرت؟
• آقای نا از دستیار کوک آروم میپرسه کسی که پشت خطه کیه •
/ دختر خونده آقای جئون که از جونشم براش مهم تره
} که اینطور
_ خوب میتونیم اینجا جلسه رو تموم کنیم آقای نا
} حتما
_ امیدوارم معامله خوبی داشته باشیم
} منم همینطور
• کوک راه میوفته سمت اتاقش •
• نورا بخاطر حرف کوک ازش ناراحته و به قول خودمون چس کرده •
_ نورااا اومدم
• دستاش بازه تا نورا بغلش کنه اما نورا روشو اونور کرده و دست به سینه به بیرون نگاه میکنه •
_ نورا؟
+....
_ هی چیشده؟
+.....
_ بخاطر حرف زدنمه؟
+ .....
_ باشه اصن زنگ میزنم به یونجین برش میگردونم
+ نخیر
_ چقدر غیرتی میشی یهو
+ تورو ازم میدزده
_ الان قهر نیستی؟
+ قهرم ولی یادت باشه دوست دارم
(وقتی اصکی میرم😀🔪)
_ باشه اصلا من اشتباه کردم میدونی که نمیتونم یروز هم قهر بودن با تورو تحمل کنم
+ باشه
• میره تو بغل کوک •
_ لوس من
+ خوتی
_ باش(خنده)
• خونه •
نورا: رفتم سمت سرویس و دیدم بلههه بدبخت شدم همین وسط پریود شدم بودم روم نمیشد به کوک بگم مجبور بودم خودم برم بردارم رفتم بیرون و آروم و پنگوئنی راه میرفتم
_ چرا اینجوری راه میری؟
+ عاممم هیچی میرم تو اتاق یه چیزی بردارن میام
_ بگو من برم بیارم خوب اگه چیزیت شده
+ نه نه نه خودم میرم
_ وا چت شده
+ هیچی بابا خودم میرم برمیدارم
_ باشه