Rival

چان:سر پیچ رو مراقب باش لوهیون
با یک حرکت دور زد و با پوزخندی گفت:چانا،نگران نباش این فقط یه کورس سادست!
صدای چانیول رو هدفون میشنید:بهرحال هنوزم تجربه کافی رو نداری
سهون:چه میکنن خانواده پارک
لوهیون:سهونا،از دست پرورده پارک چانیول چه انتظاری داری آخه!نبایدم کمتر از اینا باشم
دنده رو عوض کرد و پاشو روی پدال گاز بیشتر فشار داد و ماشین با شتاب بالایی از ۷ ماشین دیگه سبقت گرفت
بقیه دو به دو توی ماشین نشسته بودن و لوهیون به اصرار خودش تصمیم داشت توی کورس شرکت کنه
سهون همراه لیهیون،کای و کیونگسو،کریس و سوهو،بکهیون و تائو،لوهیون و چانیول
کریس:داریم به پل نزدیک میشیم
تائو:یادتون باشه،اول سلامتی خودمون مهمه
چانیول:خانم پارک متوجه شدید؟
خنده ای کرد و گفت:متوجهم آقای پارک
ماشین چانیول رو کنار خودش دید:لو،از پس من بر نمیای دختر،خط پایان میبینمت
سبقت گرفت و جلوتر از همه می‌روند
لو:اینجوریاس؟بشین و ببین آقای پارک
دنده رو تنظیم کرد و گاز داد تا به چانیول برسه
کای:چان لو زیاده روی نکنید
کریس:چان؟
تائو:حتما هدفونش رو خاموش کرده
لو:چییی؟؟یعنی چی که خاموش کرده؟؟
کای:لوهیون دیوانگی نکن،چانیول میدونه چطور از پسش بربیاد
سهون:سرعتت رو بالا نبر
لو:اما....
صدای فریاد سوهو از هدفون کریس به گوشش رسید:سرعتت رو بالا نبر لوهیون
هدفون رو خاموش کرد و پشت سر چان شروع کرد به روندن
سهون:دیوونس دیوونه!!!!نمیدونن چه اتفاقی برای سیوون افتاد که با جونشون بازی میکنن؟؟
لیهیون:سهون آروم باش!!
صدای مسئول مسابقه از هدفون به گوششون رسید:رانندگان عزیز جلوتر نرید،توی مسیر پل خرابی گزارش شده،هر لحظه امکان داره فرو بریزه
سوهو:نه!!!
تائو:الان باید این رو گزارش کنن؟؟
سهون:پارک چانیول بخاطر این کارت زندت نمیزارم
کای شتاب گرفت و به لوهیون نزدیک شد
کیونگسو:میخوای چیکار کنی کایا؟؟
کای:فقط آروم باش!محکم بشین
ترمز محکمی گرفت و صدای لنت ترمز کل پیست رو گرفت،لوهیون از سرعتش کم کرد و ماشین کای به لوهیون برخورد کرد
چانیول:اینا دارن چه غلطی میکنن؟؟!!
پاشو روی ترمز فشار داد و ماشین با قدرت به گارد ریل کنار پل برخورد کرد و.....
لوهیون:چ....چان؟؟؟
در رو باز کرد و بدون اهمیت دادن به خونریزی سرش به سمت ماشین چانیول که در حال سوختن بود دوید
لوهیون:چااانیووووول
کای و کیونگسو پیاده شدن و کای لوهیون رو نگه داشت
کای:لو نرو الان.....
حرفش با صدای انفجار بزرگی ناتموم موند
لوهیون با ناباوری به صحنه ای که دید خیره بود و روی زمین نشست
لوهیون:چ...چانیول...
بقیه هم رسیدن و با دیدن صحنه به سمت ماشین چان دویدن،کریس سهون رو نگه داشته بود و لیهیون گریه میکرد،بقیه هم سعی میکردن آتیش رو خاموش کنن

#exo #fanfic #fanfiction