عصبی بودن کاردستم داد 😡(21)
عصبی بودن کاردستم داد 😡(21)
کوک
هر چقدر گشتم گوشیم رو پیدا نکردم
که ا/ت گفت
ا/ت: راستی گوشیت دست منه (و گوشی رو داد بهم)
کوک: (گوشی رو گرفتم و بعد گفتم) تهیونگ رو از کجا خبر کردی؟
ا/ت: با گوشیت زنگ زدم
کوک: رمزش رو از کجا بلد بودی؟
ا/ت : انگشتت رو زدم
کوک: آها
کوک
شماره تهیونگ رو زدم و
بیببببب بیبب
مکالمه
بیبب بیب
کوک: تهیونگ جوابم رو گرفتم
تهیونگ : خو حالا چرا داد می زنی؟
کوک: خوب دیگه می تونی بگی البته فقط منو ا/ت وتو و..... می دونن باش؟
تهیونگ : باش. اصلا من نمی گم خودت بهشون بگو
کوک: باش. کار نداری؟
تهیونگ : نه
کوک: بایی
تهیونگ : بایی
قطع کرد
____________________________
ا/ت: چی گفت؟
کوک: تهیونگ گفت که خودم به بچهها بگم
ا/ت: آها.............. کوک
کوک: بله
ا/ت: خیلی گشنمه
کوک:( دوتا ساندویچ از تو کوله پشتی بیرون آورد و یکیش رو به من داد)
ا/ت: ممنون
کوک
هر چقدر گشتم گوشیم رو پیدا نکردم
که ا/ت گفت
ا/ت: راستی گوشیت دست منه (و گوشی رو داد بهم)
کوک: (گوشی رو گرفتم و بعد گفتم) تهیونگ رو از کجا خبر کردی؟
ا/ت: با گوشیت زنگ زدم
کوک: رمزش رو از کجا بلد بودی؟
ا/ت : انگشتت رو زدم
کوک: آها
کوک
شماره تهیونگ رو زدم و
بیببببب بیبب
مکالمه
بیبب بیب
کوک: تهیونگ جوابم رو گرفتم
تهیونگ : خو حالا چرا داد می زنی؟
کوک: خوب دیگه می تونی بگی البته فقط منو ا/ت وتو و..... می دونن باش؟
تهیونگ : باش. اصلا من نمی گم خودت بهشون بگو
کوک: باش. کار نداری؟
تهیونگ : نه
کوک: بایی
تهیونگ : بایی
قطع کرد
____________________________
ا/ت: چی گفت؟
کوک: تهیونگ گفت که خودم به بچهها بگم
ا/ت: آها.............. کوک
کوک: بله
ا/ت: خیلی گشنمه
کوک:( دوتا ساندویچ از تو کوله پشتی بیرون آورد و یکیش رو به من داد)
ا/ت: ممنون
۳۱.۴k
۱۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.