یه روز یه ماهه بوده

یه روز یه ماهه بوده
این ماهه عاشق آسمون بوده..
تو هر حالتی دوسش داشته.
وقتی ک قشنگ بوده،وقتی ک رنگین کمون روش نقاشی می کشیده،حتی وقتی ک طوفانی بوده!
این ماهه یه صدای خیلی قشنگی داشته ک ب مرور زمان آسمون عاشق صداش شده:)
آسمون یه دوستی داشته
به نام روشنایی
ولی روشنایی هیچ صدایی نداشته..یه روز ب آسمون خبر میرسونن ک ماه امشب میخواد از بین بره..و وقتی آسمون اینو فهمیده همه جا تاریک شده..
ولی ماه هنوز در نیومده، وقتی آسمون ماه رو صدا میزنه ک بیاد،آسمون از ماه خواهش میکنه ک صداش رو به روشنایی بده!
برای اینکه تا آخر عمرش صدای ماه رو فراموش نکنه:)..
ماه وقتی صداش رو داد ب روشنایی و غیب شد..روشنایی برای آسمون مثل ماه نبود!ماه فرق داشت!ماه تکرار نشدنی بود..ماه خاص بود..حداقل واسه آسمون!:)
حسی ک ماه ب آسمون میداد،قابل توصیف نبود!قابل مقایسه نبود..






tekok