ارامش قبل طوفان

#ارامش‌قبل‌طوفان
P18پارت آخر
ا.ت:خب بچه ها دارین عمو دایی و خاله و عمه میشین
همه:چییییی
کوک:داریم بچه دار میشممممممممممممم
تهیونگ:دارم برادر زاده دار میشممممممممممممم.
جیمین:منم
بورام:دارم خاله میشم
جنی:منمممم(ذوق)
جیهوپ:دارم خواهر زاده دار میشم
جین:داییش از الان براش غذا مقوی درست میکنه
نامجون:داییش براش کتاب می‌خره
لونا یونا:ما داریم زن دایی میشیم(جیغ)
یوری:شوکه شده دارم عمه میشم عرررولی شما ازدواج نکردین ک
کوک: ب نکته خوبی اشاره کردی
ا‌.ت؛بچه ها حالا ک همه عشقمون پیدا کردیم ی عروسی،بگیریم ک شیش تا عروس،و شیش تا داماد داشته باشه
همه:موافقیم
ا.ت:خب خب لونا یونا یوری بورام جنی ما میریم برای لباس،عروس و ارایشگاه و تالار
کوک:نامجون تهیونگ جیهوپ جین جیمین ماهم میریم برای ارایشگاه لباس داماد و ماشینا و عکاسی
همه بریم
پرش زمانی ب ارایشگاه زنانه
ا.ت:خانوم خشملم کن
یوری:منم همینطور هم عروسم هم خواهر شوهر
ا.ت:منم هم عروسم هم خواهر زن
بورام:منم هم خواهر زنم هم عروس
یونا و لونا:ماهم ک زن دایی‌ایم
آرایشگر:خب پس بریم تو کارش
(قبل ارایشگاه لباس عروس گرفتن)
ارایشگر:تمومه خانوما
یوری:وای چقد خوشکل شدم
ا.ت:کوک زنگ میزنه
کوک:الو
ا.ت:جانم
کوک:ما پایین منتظریم پرنسسم
ا.ت:الان میایم خب بچه ها بریم
همه :استرس داریم
ا.ت:منم
رفتن پایین
همه باهم:داشتیم میرفتیم پایین ک دیدیم شیش تا جذاب و پادشاه قلبمون جلو ماشینای شیکی وایستادن
کوک:واو ملکه قلبم اومد
تهیونگ:ملکه زیبایی
جیمین:مامان بچه هام اومد
جیهوپ:چشمم کور شد از،درخششش
نامجون:مثل آب زلال و زیباست
جین:والد هندسامت منتظرت ملکش بود
ا.ت:سلام بر پادشاه کوک
یوری:سلام بر فرمانده قلبم
بورام:جذاب خودمی
جنی:پادشاه قلب کوچولوم
لونا:عشقم
یونا:دورت بگردم
میرن ب تالار
همه میان وسط تانگو میرقصن و میرن خونه و شب کاراشونو میکنن...
بچه ها جا نشد ی پارت دیگه میزارم