part35

#part35
#نازی
نازی-الان من باید چیکار کنم؟ واییییییی چی بپوشم من لباس ندارم😐💔
رها-باز شروع شد
فریال-خو راس میگه دیگه خیلی سخته انتخاب کنی چی بپوشی 😫
رها-من رفتم کلمو بکوبم به دیوار.....بای😐
نازی-بچه ها اگه پیشنهاد داد چی بهش بگم
رها-بگو نه
فریال-وااا چرا؟
رها-وقتی یه بار رفته باشه پس ممکنه دوبارم بره
نازی-شاید تغیر کرده باشه
فریال-راس میگه مبین خیلی عوض شده
نازی-از کجا مطمئن شم
فریال-اول وقتی اومد نشست کنارت اگه گوشیشو خاموش کرد پس بدون صد در صد یه کاسه ای زیر نیم کاسه داره و نمیخواد تو
بفهمی
نازی-اوه
رها-دوم اگ دیدی بوی عطر زنونه میده همونجا کیفتو بکوبون تو کلش پاشو بیا بیرون
نازی-بچم گناه داره
فریال-سوم اگه تیپش رسمی بود محلش نده این مدل ظاهر شدنش یعنی میخواد یه رابطه منطقی و خشک باهات شروع کنه چون
رسمیه
نازی-اوه یادم باشه پس
رها-چهارم ببین اگه شب بیدار مونده باشه و کارای مثبت ۱۸ انجام داده باشه پس قطعا چشاش قرمزه از بی خوابی واسه معلوم
نشدن قرمزی چشماش عینک میزنه پس اگه این کارو کرد ظرف غذا رو بکوبون تو صورتش
فریال-عاقا دیگه انقدر خنگ نیس که شب عینک بزنه
رها-اگه خنگ نبود نمیخواست با این رل بزنه
فریال-قانع شدم
رها_پنجم اگه دیدی آدامس میجوه بدون معتاده پاشو بیا ولش کن
نازی-بابا یه سیگار چیزی نیس که
رها-از کجا میدونی سیگاره شاید هروئین مصرف میکنه اون وقت که با ۷ تا بچه مجبورت کرد آواره کوچه خیابون شی تا این
جهازتو بفروشه پول موادشو جمع کنه میفهمی چی میگم
فریال-اینی که داره نازی میره پیشش مبین ها
رها-هرکی میخواد باشه من این کصخل دست هرکس نمیدم
#شکلات_تلخ