part: ²⁶

part: ²⁶
اکس دیوونه من

خواستم از جام بلند شم که یهو منو خوابوند..

کوک: نباید از جات بلند شی... چیزی میخوای؟

ا.ت: یکم... گشنمه...

کوک: اوک..

به سوجون گف بره یه چی بیاره...

کوک: من... معذرت میخوام...

ا.ت: تو قولتو شکستی جئون.. هیچوقت نمیبخشمت..

کوک: من فقط....

پریدم وسط حرفش و با صدای بلند گفتم..

ا.ت: تو فقط چی ها؟ تو فقط یه سادیسمی روانی... واسه همینم بود باهات کات کردم.. هر شب مورد تجاوز قرار میگرفتم... همیشه.. یه کیسه بکس بودم تا خودتو خالی کنی...
منو محدود میکردی... وقتی فهمیدم مافیایی
ازت فرار کردم... چون معلوم نیس چقد میتونی عوضی باشی...

کوک: .................

ا.ت: اره... بایدم سکوت کنی.. چون چیزی واس گفتن نداری...

کوک: خفه شو دیگه(عربده)

با دادی که زد ساکت شدمو دوباره دراز کشیدم.. چشامو با بغض بستم.. سعی کردم فراموش کنم.. ولی مگ میشد؟

کوک: تو تا وقتی که من زنده ام همینجایی... دفعه اخرت باشه صداتو برا من میبری بالا... فهمیدی؟(داد)

اروم سرمو تکون دادم که بازم داد زد..

کوک: با زبونت جواب بده(داد)

ا.ت: ا.. اره..

کوک: خوبه..

سوجون یکم غذا اورد شروع کردم به خوردن.. اون عوضی حتی منو ارضا نکرده بود... بعد از چند مین سیر شدم.. خدمتکارا اومدن و ظرفارو بردن..

ا.ت: ج.. جونگکوک..

کوک: هوم؟

ا.ت: میگم... دلم درد میکنه... منو... ارضا.. نکردی.. م.. میشه..

کوک: اوک.. بیا رو پاهام..

اروم رفتم رو پاهاش نشستم.. شلوارمو در اورد..

از این جا به بعد اصماته.. اگ جنبه نداری نخون.. گزارش هم نکن.. ❌❌❌❌❌

اروم دستشو کشید رو پوصیم.. شروع کرد به ماساژ دادنش...

ا.ت: عاححح.. اوم..

با پوصیم بازی میکرد...زبونه اش رو مالید..

کوک: چقد.. نرمه بیب..

ا.ت: عاحح.. اومم.. عاححح..

کوک: همینجوری واس ددی ناله کن..

یکی از انگشتاشو واردم کرد که جیغ زدم..

ا.ت: عاییییی.. عاح..

شروع کرد به تلمبه زدن...به شدت هورنی شده بودم..

ا.ت: عاحححح.. عاحح..

وقتی به نقطه ی G رسید ناله هام از شدت نیاز بلند شد..

ا.ت: عاححح...

بعد از چند مین رویه دستش خالی شدم.. دستشو اورد بالا و لیس زد... چندش..

بی حال سرمو گذاشتم رو شونش... شاید اذیتم کنه... ولی پیشش احساس امنیت دارم..موهامو ناز کرد.. براید بغلم کرد گذاشتم رو تخت.. روم پتو کشید...

کوک؛ من باید برم... مواظب خودت باش فرشته کوچولو..

لبخندی زدم.. از لقبم خوشم میومد.. فرشته کوچولو... چشامو بستم و سیاهی...